مانند بسیاری از معامله‌گران، چلسی و امت مسیرهای متفاوتی را برای ساختن حرفه‌های خود در بازار سهام انتخاب کردند. چلسی از خانواده‌ای ثروتمند در نیویورک بزرگ شد، جایی که در مدرسه‌های خصوصی تحصیل کرد و در نهایت به یک دانشگاه آیوی لیگ راه یافت. پس از فارغ‌التحصیلی، والدینش سرمایه‌ای قابل توجه در اختیار او گذاشتند که به او امکان شروع معامله‌گری را داد. پس از چند ماه معامله‌گری، بیش از ۵۰ هزار دلار سود کسب کرد.

از سوی دیگر، امت در خانواده‌ای کارگری در پیتسبورگ رشد کرد، جایی که او در نقش برادر بزرگ‌تر، مسئولیت مراقبت از خانواده را به دوش کشید و با صرف تلاش و پشتکار به تحصیلات خود ادامه داد. پس از پایان تحصیل و کار به سختی، او توانست سرمایه‌ای را برای شروع معامله‌گری فراهم کند و راه خود را به سمت موفقیت باز کند. با این حال، در روز دوشنبه سیاه سال ۱۹۸۷، هردوی آن‌ها تجربه‌ای تلخ از ضررهای سنگین را پشت سر گذاشتند. چلسی که به سختی توان تحمل شکست را داشت، این حرفه را ترک کرد، در حالی که امت با درسی که از اشتباهاتش گرفت، به پیشرفت ادامه داد و یکی از موفق‌ترین معامله‌گران ایالت خود شد.

استقامت: بیشتر از منابع مالی و هوش اهمیت دارد

یکی از پرسش‌های مهم این است که چرا با وجود منابع گسترده‌ای که چلسی در اختیار داشت، امت به موفقیت بلندمدت دست یافت؟ این تفاوت در موفقیت آن‌ها نشان می‌دهد که دسترسی به منابع مالی و تحصیلات برتر، به تنهایی تضمین‌کننده موفقیت نیستند. آنگلا داکورث، استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده کتاب «استقامت: قدرت اشتیاق و پافشاری» (Grit: The Power of Passion and Perseverance)، به این موضوع پرداخته و معتقد است که تفاوت در دستاوردهای افراد عمدتاً به دلیل ویژگی‌هایی همچون استقامت، پشتکار و توانایی مقابله با شکست‌هاست. داکورث مفهوم استقامت را به‌عنوان «ترکیب پافشاری و اشتیاق برای دستیابی به اهداف بلندمدت» توصیف کرده است.

تحقیقات علمی بر اهمیت استقامت تأکید دارند: در مطالعات مختلف، داکورث نشان داده است که افراد دارای استقامت بیشتر، نه تنها در برابر شکست‌ها مقاوم‌ترند، بلکه با سرعت بیشتری به بازسازی و بهبود توانمندی‌های خود می‌پردازند. استقامت در حقیقت، به عنوان عاملی کلیدی در موفقیت معامله‌گری به شمار می‌رود، زیرا با توجه به پیچیدگی‌ها و نوسانات بازار، شکست‌ها و ضررها اجتناب‌ناپذیرند.

سه راهکار اصلی برای پرورش استقامت در معامله‌گری

در ادامه، به راهکارهایی که معامله‌گران می‌توانند برای تقویت استقامت خود از آن‌ها استفاده کنند، پرداخته می‌شود. این روش‌ها، با تکیه بر یافته‌های داکورث، به معامله‌گران کمک می‌کنند تا از جنبه‌های روانی خود برای مقابله با چالش‌های حرفه‌ای استفاده کنند.

۱. تعریف استانداردهای شخصی برای استقامت و انگیزه

در مرحله اول، معامله‌گران باید انگیزه‌های خود را به‌طور دقیق مشخص کنند. انگیزه‌های داخلی همچون تحقق استقلال مالی، توانایی حمایت از خانواده، و موفقیت در یک حرفه چالش‌برانگیز، از جمله عواملی هستند که به توسعه اشتیاق و انگیزه قوی کمک می‌کنند. داکورث توضیح می‌دهد که انگیزه‌های فردی تأثیر مستقیم بر احساس هدف در حرفه دارد و می‌توانند در مواجهه با شکست‌ها، پایه‌ای محکم برای پایداری و ادامه مسیر ایجاد کنند.

۲. روش‌های عملی برای تقویت انگیزه

نوشتن و نمایش انگیزه‌ها: معامله‌گران می‌توانند لیستی از اهداف و انگیزه‌های خود تهیه کرده و آن را در مکانی که همیشه در دیدرس باشد نصب کنند. این لیست می‌تواند شامل جملات انگیزشی، اهداف مالی و حتی تصاویر از افراد و چیزهایی باشد که اهمیت دارند. مشاهده این لیست در لحظات سخت به معامله‌گران کمک می‌کند تا تمرکز خود را بازیابند و از فشارهای روحی دوری کنند.

مدیریت انگیزه در شرایط بحرانی: در بازارهای ناپایدار و شرایط غیرمنتظره، معامله‌گران ممکن است دچار افت انگیزه شوند. در این مواقع، تمرکز بر اهداف اصلی و مرور دلایلی که آن‌ها را به این حرفه جذب کرده است، می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

۳. توسعه یک ذهنیت رشد

یکی دیگر از مفاهیم مهم که داکورث در کتاب خود مطرح می‌کند، ذهنیت رشد (Growth Mindset) است. در این رویکرد، افراد چالش‌ها و شکست‌ها را به‌عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و پیشرفت می‌بینند و به‌جای آنکه دچار احساس شکست شوند، از آن‌ها به عنوان پله‌ای برای دستیابی به موفقیت‌های بیشتر استفاده می‌کنند.

۴. گام‌های مؤثر برای تقویت ذهنیت رشد

تغییر نگرش نسبت به ضررهای معاملاتی: هر معامله‌گری ممکن است در دوران کاری خود با ضررهای مالی مواجه شود. داکورث توصیه می‌کند که معامله‌گران به جای فکر کردن به شکست، این ضررها را فرصتی برای یادگیری نکات و اشتباهات ببینند. این نگرش می‌تواند در بلندمدت، مقاومت روحی آن‌ها را تقویت کند و آن‌ها را برای مواجهه با چالش‌های بزرگ‌تر آماده کند.

ثبت دستاوردها و موفقیت‌ها در دفتر یادداشت روزانه: ثبت موفقیت‌های کوچک و بزرگ، به معامله‌گران کمک می‌کند تا به عملکرد خود نگاه مثبتی داشته باشند. علاوه بر این، مرور روزانه این دستاوردها می‌تواند انگیزه‌ای مستمر ایجاد کند و به معامله‌گران در مقابله با روزهای دشوار یاری رساند.

۵. ایجاد شبکه‌ای از حامیان و پشتیبانان

یک شبکه حمایتی قوی از دوستان، خانواده و همکاران می‌تواند معامله‌گران را در طول مسیر حرفه‌ای همراهی کند. این افراد می‌توانند به عنوان مرجعی برای مشورت، پشتیبانی و حتی الهام‌بخشی عمل کنند. داکورث بیان می‌کند که حضور در میان افرادی که ارزش‌ها و اهداف مشابهی دارند، انگیزه و قدرت معامله‌گران را در برابر دشواری‌ها افزایش می‌دهد.

۶. روش‌های عملی برای تقویت شبکه حمایتی

یافتن یک شریک حسابرسی (Accountability Partner): یک شریک حسابرسی، فردی است که پیشرفت‌ها، نگرانی‌ها و ایده‌های خود را با او در میان می‌گذارید. این فرد لزوماً نباید یک معامله‌گر حرفه‌ای باشد، بلکه کسی است که به شما اعتماد دارد و قادر است با دقت به مسائل شما گوش دهد. این ارتباط می‌تواند تأثیر بسزایی در ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس معامله‌گران داشته باشد.

پیوستن به انجمن‌های معامله‌گری: عضویت در انجمن‌ها و گروه‌های معاملاتی به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که در کنار دیگرانی که تجربه‌های مشابه دارند، از دانش و بینش آن‌ها بهره‌مند شوند. در این محیط‌ها، معامله‌گران می‌توانند نه تنها از دیگران بیاموزند، بلکه از حمایت‌های روانی و معنوی که این گروه‌ها ارائه می‌دهند نیز برخوردار شوند.

ضرورت استقامت برای موفقیت در دنیای معامله‌گری

بازارهای مالی محیطی پراسترس و پرفشار هستند که معامله‌گران را دائماً در معرض تغییرات و چالش‌های جدید قرار می‌دهند. در این مسیر پر از نوسان، استقامت و توانایی مقابله با شکست‌ها، ابزارهای حیاتی برای بقا و رشد هستند. آنگلا داکورث، با معرفی مفهوم استقامت و ارائه راهکارهای عملی، به معامله‌گران کمک می‌کند تا با استفاده از اشتیاق، پافشاری و پشتکار، به اهداف خود دست یابند و مسیر موفقیت را هموارتر کنند.

در نهایت، ایجاد تعادل میان انگیزه‌های داخلی و خارجی، توسعه یک ذهنیت رشد، و بهره‌گیری از شبکه حمایتی قوی، همگی عواملی هستند که در کنار مهارت‌های فنی، به معامله‌گران در مسیر

دستیابی به موفقیت‌های بلندمدت کمک می‌کنند. این عناصر می‌توانند معامله‌گران را قادر سازند که در لحظات بحرانی و دشوار، با اطمینان و استقامت بیشتری به مسیر خود ادامه دهند.

چرا روانشناسی در معاملات اهمیت دارد؟

بسیاری از معامله‌گران اهمیت روان‌شناسی در معاملات را نادیده می‌گیرند. آن‌ها تمام قوانین یک دوره آموزشی را دنبال می‌کنند، اما نمی‌توانند به اندازه کسی که دوره را تدریس می‌کند موفق شوند. از خود می‌پرسند: چرا؟

اغلب دلیل این است که آن‌ها وقت کافی برای شناخت و بررسی مسائل روانی خود صرف نکرده‌اند. روان‌شناسی معاملات دقیقاً همان چیزی است که به‌طور غیرقابل‌انکاری در عملکرد معامله‌گر نقش دارد. آن‌ها ممکن است سیستم معاملاتی یا حتی کارگزار (broker) خود را مقصر بدانند، ولی در حقیقت، مشکل اصلی از درون آن‌ها نشأت می‌گیرد.

وقتی معامله‌گری برای مدت‌زمان کافی در بازار باقی بماند، معمولاً متوجه می‌شود که کلید موفقیت چیزی جز روان‌شناسی نیست. اما چرا تا این اندازه طول می‌کشد تا این موضوع آشکار شود؟ در ادامه سه دلیل اصلی که چرا روان‌شناسی معاملات به‌عنوان یک عامل کلیدی جذابیت کمتری دارد، توضیح داده می‌شود. همچنین تأثیرات روان‌شناسی بر تصمیم‌گیری‌های مالی، چالش‌های کنترل ترس و طمع و اهمیت تسلط بر ذهن معامله‌گر در موفقیت‌های مالی توضیح داده شده است.

روان‌شناسی به‌سادگی قابل اندازه‌گیری نیست

آموزش دادن به کسی برای ورود به معامله وقتی که میانگین‌های متحرک (moving averages) همپوشانی دارند، ساده به نظر می‌رسد. اما کمک به کسی برای اینکه بفهمد چرا هر بار که این همپوشانی رخ می‌دهد، نمی‌تواند وارد معامله شود، بسیار پیچیده‌تر است.

هر فرد از نظر روان‌شناسی و تاریخچه شخصی خود منحصر به فرد است. تحلیل این معما نیازمند کار و زمان است. افراد تمایلی به روبه‌رو شدن با ترس‌های درونی خود ندارند. روان‌شناسی چیزی نیست که بتوان آن را مثل یک معادله ساده ریاضی حل کرد. بلکه فرآیندی طولانی، گاه دردناک و پرچالش است.

تجربیات گذشته فرد و نحوه برخورد او با موضوعات مالی و تصمیم‌گیری‌ها به‌طور مستقیم بر عملکرد روانی‌اش در معاملات تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، فردی که از کودکی در محیطی رشد کرده که پول و دارایی با احساس ناامنی گره خورده است، ممکن است از نظر روان‌شناختی ناتوان از پذیرش ریسک باشد. این فرد در حالی که ممکن است تمام قوانین و روش‌های معاملاتی را به درستی بیاموزد، همچنان در مواقع حساس از ورود به معامله بازمی‌ماند.

در واقع، هر بار که بازار نوساناتی دارد، این ترس‌های عمیق ذهنی فعال می‌شوند و فرد را از تصمیم‌گیری مناسب بازمی‌دارند. روان‌شناسی در اینجا مانند سایه‌ای است که روی تصمیمات مالی فرد می‌افتد.

روان‌شناسی معاملات سخت‌ترین بخش معامله‌گری است

بیایید واقعیت را بپذیریم؛ تسلط بر روان‌شناسی معامله‌گری یکی از سخت‌ترین کارهاست. در معامله‌گری، با یکی از عمیق‌ترین احساسات انسان یعنی پول سروکار داریم. پول نماد قدرت، موفقیت و امنیت است و هر کس درکی متفاوت از آن دارد.

آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که والدین شما چه تصوری درباره پول داشتند؟ آیا پول را بد می‌دانستند؟ آیا شما فکر می‌کنید که شایسته کسب درآمد نیستید؟

اگر این افکار در ذهن شما ریشه دوانده باشند، روان‌شناسی معامله‌گری برای شما دشوار خواهد بود. برخلاف یادگیری یک استراتژی معاملاتی که ممکن است تنها با چند جلسه آموزشی حل شود، شناخت و تسلط بر روان‌شناسی نیازمند روبه‌رو شدن با عمیق‌ترین ترس‌ها و خواسته‌های شماست.

معامله‌گر باید با خودش صادق باشد و بتواند با ترس‌ها و طمع‌های خود مواجه شود. ترس و طمع (fear, greed) دو نیرویی هستند که بیشترین آسیب را در معاملات به فرد وارد می‌کنند.

بسیاری از معامله‌گران موفق تأیید کرده‌اند که بزرگ‌ترین مانع در مسیر موفقیت، روان‌شناسی آن‌ها بوده است. افراد ممکن است به دلایل مختلف از ریسک کردن بترسند: ترس از شکست، از دست دادن سرمایه یا حتی ترس از موفقیت. از سوی دیگر، طمع برای کسب درآمد سریع، فرد را به سمت تصمیم‌گیری‌های نادرست سوق می‌دهد. برای معامله‌گران، دانستن اینکه چه زمانی باید ترس را کنترل کنند و چه زمانی باید طمع را مهار کنند، کلید موفقیت در بازار است.

منابع کمی درباره روان‌شناسی معاملات وجود دارد

یکی از مهم‌ترین دلایلی که روان‌شناسی معاملات نادیده گرفته می‌شود، کمبود منابع در این زمینه است. اگر به کتاب‌های موجود در آمازون نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که تعداد کمی از آن‌ها به روان‌شناسی معاملات پرداخته‌اند. در مقابل، کتاب‌های مربوط به سیستم‌های معاملاتی (trading systems) بسیار بیشتر هستند. این واقعیت که کتاب‌ها و منابع زیادی در مورد سیستم‌های معاملاتی نوشته شده، باعث می‌شود که توجه عمومی بیشتر به آن‌ها جلب شود.

این یک چرخه معیوب است: وقتی منابع کمی در مورد روان‌شناسی موجود باشد، مردم به آن توجه کمتری می‌کنند و ناشران نیز به انتشار کتاب‌های بیشتر در این زمینه تمایلی نخواهند داشت.

اگرچه سیستم‌های معاملاتی به‌طور گسترده تدریس می‌شوند، اما باید اذعان کرد که روان‌شناسی معاملات به همان اندازه یا حتی بیشتر اهمیت دارد. موفقیت یک معامله‌گر نه‌تنها به تسلط بر تکنیک‌ها و استراتژی‌ها، بلکه به تسلط بر خود بستگی دارد. آموزش روان‌شناسی معاملات می‌تواند به افراد کمک کند تا با شناخت احساسات و واکنش‌های خود، تصمیمات بهتری بگیرند.

چرا روان‌شناسی معاملات جذاب است؟

با وجود تمام چالش‌ها، روان‌شناسی معاملات از جنبه‌های مختلف جذاب است. برای برخی افراد، روان‌شناسی جذابیت خاصی دارد؛ چراکه به آن‌ها اجازه می‌دهد تا خود را بشناسند و علت رفتارهای خود را تحلیل کنند. معامله‌گری، در نهایت، نه فقط درباره کسب سود، بلکه درباره شناخت بهتر خود و توانایی کنترل احساسات است.

برای کسانی که به دنبال موفقیت مالی هستند، روان‌شناسی معاملات به‌طور غیرمستقیم جذاب است. تسلط بر این بخش از معامله‌گری می‌تواند به موفقیت‌های چشمگیر مالی منجر شود. فردی که روان‌شناسی خود را به‌درستی مدیریت کند، به جای تسلیم شدن در برابر ترس و طمع، قادر به تصمیم‌گیری‌های منطقی و استراتژیک خواهد بود. در نهایت، این تسلط روانی است که به سودهای مالی منجر می‌شود.

ویژگی‌های روانشناختی برای موفقیت در ترید

معامله‌گری تنها به دانستن چگونگی عملکرد بازارها و یافتن میانگین متحرک مناسب محدود نمی‌شود، بلکه به مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از مهارت‌ها نیاز دارد و فراتر از صرفاً میل به کسب درآمد سریع است. کنترل احساسات، نظم، انعطاف‌پذیری و تعدادی ویژگی مهم دیگر در این مسیر ضروری است که معمولاً در مدرسه آموزش داده نمی‌شود یا در شغل‌های روزمره به کار نمی‌آید. این تفاوت‌ها باعث می‌شود که برای معامله‌گر عادی، موفقیت در این حوزه چالش‌برانگیز باشد.

در ادامه به بررسی هفت مهارت کلیدی که هر معامله‌گر تازه‌کار باید در خود پرورش دهد می‌پردازیم. نشان می‌دهیم که چگونه فقدان این مهارت‌ها می‌تواند به بروز مشکلات منجر شود و مهم‌تر از آن، نکات عملی را برای بهبود هر یک از این مهارت‌ها ارائه می‌دهیم. هدف ما این است که شما را از دام‌های رایج که اغلب معامله‌گران تازه‌کار را در چرخه‌ای بی‌پایان از ناکامی و زیان‌های تجاری گرفتار می‌کنند، دور نگه داریم.

صبر (Patience)

در معامله‌گری، سه سطح از صبر حائز اهمیت است:

سطح اول: صبر در انتظار معاملات

بسیاری از معامله‌گران از ترس جا ماندن از فرصت‌های معاملاتی (FOMO یا Fear of Missing Out) قوانین معاملاتی خود را زیر پا گذاشته و به معاملات بدون تاییدیه و اعتبار لازم وارد می‌شوند. برای اینکه تصمیمات بهتری بگیرید، باید از ورود ناگهانی و احساسی خودداری کنید. داشتن فهرست بررسی (Checklist) که شامل تمام معیارهای ورودی معامله است، می‌تواند به معامله‌گران کمک کند که تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند.

سطح دوم: صبر در حین معامله

تمایل به بهره‌گیری کامل از فرصت‌های معاملاتی و نگه‌داشتن معاملات سودده به مدت کافی، تفاوت میان معامله‌گران برنده و بازنده را رقم می‌زند. بسیاری از معامله‌گران زیان‌ده، معاملات سودآور خود را زودتر از موعد می‌بندند چون از بازگشت بازار و کاهش سود خود می‌ترسند.

زمانی که معامله‌گر سودهای خود را زود قطع می‌کند، تقریباً غیرممکن است که بتواند به سوددهی برسد؛ چراکه زیان‌ها به‌صورت طبیعی اتفاق می‌افتند و تمام سودهای او را خنثی می‌کنند. داشتن یک برنامه خروج (Exit Plan) و تست خروج استراتژی‌ها (Backtesting) می‌تواند به معامله‌گر در افزایش اعتمادبه‌نفس به قوانین معاملاتی خود کمک کند.

سطح سوم: صبر در رشد حساب معاملاتی

معامله‌گرانی که صبر کافی ندارند، با هدف رشد سریع‌تر سرمایه خود ریسک زیادی می‌کنند. مدیریت ریسک (Risk Management) و رعایت اندازه مناسب موقعیت (Position Size) یکی از ارکان تجارت حرفه‌ای و سودده است.

کنجکاوی (Curiosity)

معامله‌گران خوب کنجکاو هستند و همیشه در تلاش‌اند که روش‌های تجاری خود را بهبود بخشند. اما این کنجکاوی به معنای پرش از یک استراتژی به استراتژی دیگر، تغییر سیستم معاملاتی یا بی‌ثباتی در روش کار نیست. یک معامله‌گر کنجکاو همیشه به دنبال راه‌هایی برای بهتر شدن است و به طور مداوم رویکرد معاملاتی خود را به چالش می‌کشد. معامله‌گران کنجکاو زمان زیادی را صرف آزمایش قوانین جدید معاملاتی، یا مرور ژورنال معاملاتی خود می‌کنند تا راه‌های جدیدی برای افزایش مزیت رقابتی خود بیابند.

این کنجکاوی باعث می‌شود که معامله‌گر سوالاتی از خود بپرسد و در عین حال، تمایل داشته باشد که پاسخ این سوالات را بیابد.

فروتنی (Humility)

معامله‌گران خوب درگیر غرور و نفس خود نمی‌شوند و نیازی به اثبات خود به دیگران ندارند. به‌ویژه در دنیای رسانه‌های اجتماعی، بسیاری از افراد احساس می‌کنند که باید برای اثبات خود به دیگران خود را به نمایش بگذارند. در حرفه‌ی معامله‌گری، غرور و خودبینی، دو ویژگی شخصیتی هستند که موفقیت در این کار را تقریباً غیرممکن می‌کنند.

به عنوان یک معامله‌گر فروتن، درک می‌کنید که نمی‌توانید موفقیت خود را به زور به دست آورید. باید همراه با جریان بازار حرکت کنید و نمی‌توانید بازار را مجبور کنید که به‌طور دلخواه شما عمل کند؛ بلکه تنها می‌توانید به حرکات بازار پاسخ دهید و باید این واقعیت را به طور کامل بپذیرید.

در نهایت، باید بپذیرید که اشتباه کردن بخش طبیعی از معاملات است. معامله‌گران فروتن می‌توانند زیان‌ها را به‌خوبی مدیریت کنند زیرا درک می‌کنند که زیان‌ها اجتناب‌ناپذیر هستند. زیان نشان‌دهنده معامله‌گر بدی بودن نیست و نمی‌توان اجازه داد که نفس و غرور ما به نتایج معاملات گره بخورد.

خودآگاهی (Self-Awareness)

یک معامله‌گر خودآگاه می‌تواند به‌طور عینی به خود و رویکرد خود به معاملات نگاه کند. معامله‌گران خودآگاه معمولاً نقاط قوت و ضعف خود را به‌خوبی می‌شناسند و می‌توانند استراتژی معاملاتی خود را با توجه به ویژگی‌های شخصیتی خود تنظیم کنند.

داشتن یک ژورنال معاملاتی و مرور مداوم معاملات به معامله‌گر کمک می‌کند که خودآگاهی خود را با مواجهه فعال و بازبینی رفتارهای معاملاتی خود ارتقا دهد تا نقاط ضعف خود را شناسایی کند و بداند که در کجاها فرصت‌های سود را از دست داده است.

در هنگام مرور معاملات گذشته، برخی سوالات مفید عبارتند از:

  • آیا می‌توانستم این معامله را بهتر انجام دهم؟
  • آیا قوانین معاملاتی خود را زیر پا گذاشتم؟
  • آیا رفتار معاملاتی مضر خود را تکرار کردم؟
  • آیا بهینه‌ترین خروج از معامله را داشتم؟
  • درباره این معامله چه احساسی داشتم؟ آیا احساسی معامله کردم؟

این سوالات نقطه شروع خوبی برای فرآیند بازنگری شما هستند و با گذشت زمان به شما کمک می‌کنند تا خودآگاهی بهتری کسب کنید.

انعطاف‌پذیری (Flexibility)

بسیاری از معامله‌گران به معامله‌های خود وابسته می‌شوند؛ به این معنا که پس از انجام تحلیل نمودار و نتیجه‌گیری درباره عملکرد قیمت، در رها کردن ایده معامله خود مشکل دارند. این رفتار منجر می‌شود که معامله‌گر وارد معاملات زودهنگام شود و سیگنال‌های متناقضی که می‌تواند ایده معاملاتی آن‌ها را باطل کند را نادیده بگیرد.

علاوه بر این، معامله‌گری که به معامله خود وابسته شده باشد معمولاً معامله را پس از ورود به آن به درستی مدیریت نمی‌کند. این معامله‌گران معمولاً به زیان‌ها مدت زمان زیادی را می‌دهند و از سیگنال‌های معاملاتی برای خروج از معامله به بهترین شکل غافل می‌شوند.

در نهایت، این معامله‌گران از برنامه معاملاتی خود پیروی نمی‌کنند و صرفاً بیش از حد به معاملات خود وابسته می‌شوند. معامله‌گران خوب می‌توانند به نمودارها و معاملات خود به صورت عینی نگاه کنند و تصمیمات معاملاتی بهینه‌ای را بگیرند که در برنامه معاملاتی آن‌ها پایه‌گذاری شده است. ایجاد برنامه‌ای برای معامله قبل از ورود و دانستن زمان خروج از معامله می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند و کمتر از روی تکانه عمل کنند.

کنترل احساسات (Emotional Control)

اجتناب از پیروی از امیال و همواره گرفتن تصمیمات معاملاتی عینی برای موفقیت در معاملات ضروری است.

معامله‌گرانی که تحت تأثیر احساسات خود معامله می‌کنند، به صورت بی‌رویه قوانین معاملاتی خود را زیر پا می‌گذارند، نمی‌توانند زیان‌ها را به درستی مدیریت کنند و معمولاً اصول مدیریت ریسک را رعایت نمی‌کنند.

معامله‌گران باید بتوانند احساسات خود را کنترل کنند و از وسوسه برای معاملات بدون تفکر و تکانه‌ای خودداری کنند. داشتن قوانین معاملاتی به خوبی تعریف شده و تست منظم استراتژی معاملاتی به منظور درک انتظارات از معاملات، می‌تواند تغییر قابل توجهی ایجاد کند.

هر چه در مورد رویکرد معاملاتی خود شفاف‌تر باشید، کمتر از روی تکانه عمل خواهید کرد. باید برای ورود به معامله، خروج از معامله، مدیریت معامله و مدیریت ریسک قوانین واضحی داشته باشید. قوانین معاملاتی خود را یادداشت کنید و تا می‌توانید آن‌ها را مجدداً آزمایش (Backtest) کنید. داده‌های مربوط به هر آزمون را جمع‌آوری کرده و الگوهای آن را بررسی نمایید تا بهتر بتوانید تصمیمات خود را بهبود بخشید.

تطبیق‌پذیری و یادگیری مستمر

بازارها پویا هستند و همواره در حال تغییر. معامله‌گران موفق افرادی هستند که می‌توانند خود را با تغییرات بازار وفق دهند و از تجربیات و اشتباهات خود درس بگیرند. یادگیری مستمر به معنای پذیرش این نکته است که معامله‌گری به خودی خود مسیری پایان‌ناپذیر است و معامله‌گران باید همواره به دنبال ارتقای دانش خود و کسب آگاهی بیشتر در مورد روندهای جدید بازار باشند.

تطبیق‌پذیری

تطبیق‌پذیری به این معناست که معامله‌گران باید بتوانند روش‌های خود را با توجه به شرایط بازار تغییر دهند. در بازارهای صعودی، یک معامله‌گر ممکن است از استراتژی‌های خاصی استفاده کند و در بازارهای نزولی از استراتژی‌های دیگری بهره گیرد. تطبیق‌پذیری و آمادگی برای تغییر برنامه معاملاتی با توجه به نیاز بازار به معامله‌گر کمک می‌کند تا همیشه انعطاف‌پذیری لازم برای مقابله با شرایط متغیر را داشته باشد.

یادگیری مستمر

یکی از ویژگی‌های معامله‌گران موفق این است که هرگز خود را به حد نهایی نمی‌دانند و همیشه به دنبال یادگیری و به‌روزرسانی دانش خود هستند. معامله‌گرانی که یادگیری مستمر را به بخشی از عادات روزانه خود تبدیل می‌کنند، نه تنها به بهبود مداوم عملکرد خود دست می‌یابند بلکه می‌توانند بهتر با تغییرات بازار سازگار شوند.

روش‌هایی برای افزایش یادگیری مستمر

خواندن مقالات و کتاب‌های تخصصی: مطالعه جدیدترین مطالب در حوزه معامله‌گری و تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کند از استراتژی‌های جدید و تحلیل‌های نوین بهره ببرید.

پیگیری اخبار و رویدادهای بازار: اخبار اقتصادی و سیاسی می‌توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر بازارها تأثیر بگذارند. آگاهی از تحولات روز، به معامله‌گر این امکان را می‌دهد که استراتژی‌های خود را با توجه به رویدادهای جاری تنظیم کند.

شرکت در دوره‌های آموزشی: دوره‌های آموزشی به ویژه برای معامله‌گران مبتدی می‌تواند بسیار مفید باشد. یادگیری از تجربیات دیگران و بهره‌گیری از نکات عملی آن‌ها، به رشد شما کمک می‌کند.

عادت‌های موفقیت‌ساز در معاملات

در دنیای معاملات آنلاین، ایجاد مجموعه‌ای از عادات موفقیت‌آمیز برای معامله‌گران بسیار حیاتی است. برای دستیابی به سودآوری مداوم، معامله‌گران باید به یک رویکرد منظم و مستمر پایبند باشند. اکنون به بررسی ده عادت برتر پرداخته که از طریق آن‌ها می‌توان به موفقیت در معاملات دست یافت.

این عادات شامل تمرکز بر کیفیت معاملات به جای تعداد آن‌ها، داشتن برنامه معاملاتی دقیق، استفاده از تکنیک‌های مدیریت ریسک، مدیریت احساسات در معاملات، و مرور منظم معاملات است. همچنین به اهمیت صبر در معاملات، تعیین اهداف واقعی، ثبات در استراتژی معاملاتی، و انعطاف‌پذیری در برابر ضررها اشاره شده است.

یکی از مهم‌ترین نکات این بخش تأکید بر حفظ تعادل بین کار و زندگی شخصی است، چرا که حفظ این تعادل به بهبود عملکرد ذهنی و افزایش دقت در تصمیم‌گیری‌های معاملاتی کمک می‌کند. معامله‌گران موفق همچنین به اهمیت مرور و تجزیه و تحلیل معاملات گذشته پی برده و از آن برای بهبود استراتژی‌های خود استفاده می‌کنند.

تمرکز بر کیفیت معاملات، نه کمیت آن‌ها

به جای انجام تعداد زیادی معامله، تمرکز ما باید بر انجام معاملات با کیفیت بیشتر باشد. معمولاً معامله‌گرانی که گزینش‌گرتر هستند و معاملات کمتری انجام می‌دهند، نتایج بهتری به دست می‌آورند. به جای اینکه به هر سیگنال معاملاتی که می‌بینید واکنش نشان دهید، فقط بهترین فرصت‌های معاملاتی که به چارچوب شما می‌خورد را انتخاب کنید.

برای این کار، معامله‌گر باید درک دقیقی از استراتژی معاملاتی خود داشته باشد و به قوانین آن پایبند باشد. به معاملات گذشته خود نگاه کنید و ۱۰ نمونه از سیگنال‌های «کتاب آموزشی» را پیدا کنید. سپس موارد مشترک آن‌ها را یادداشت کنید. این کار به شما کمک می‌کند مجموعه‌ای از قوانین برای معاملات خود ایجاد کنید و به‌طور گزینش‌تری عمل کنید.

یک برنامه معاملاتی ایجاد کنید

یک معامله چیزی فراتر از نقطه ورود است. معامله‌گران موفق اغلب یک برنامه معاملاتی دقیق دارند که شامل استراتژی‌های مدیریت ریسک، نقاط ورود و خروج، و اهداف واضح است. هرگاه در موقعیتی قرار گرفتید که نمی‌دانید چگونه واکنش نشان دهید، آن را یادداشت کرده و سپس یک قانون جدید برای چارچوب معاملاتی خود ایجاد کنید.

در حالت ایده‌آل، باید قبل از ورود به معامله، برنامه‌ای روشن برای تمام جنبه‌های آن از ابتدا تا انتها داشته باشید. چنین رویکردی به معامله‌گران کمک می‌کند تا تصمیمات خود را با اعتماد بیشتری بگیرند و کمتر دچار تردید و ترس شوند.

استفاده از تکنیک‌های مدیریت ریسک

اجرای دستورات توقف زیان (Stop-Loss) و اندازه‌گیری موقعیت‌ها (Position Sizing) بر اساس تحمل ریسک معامله‌گر، در مدیریت ضررهای احتمالی و خروج از ضررهای زیاد بدون آسیب جدی کمک می‌کند.

ابتدا، هر معامله باید دارای یک دستور توقف زیان باشد. باید بدانید که در بدترین حالت، قیمت تا کجا می‌تواند سقوط کند و چه زمانی معامله را متوقف کنید. زمانی که قیمت به حد توقف شما رسید، باید به این معنا باشد که ایده معاملاتی شما کار نکرده است.

دوم، باید برای اندازه استاندارد موقعیت‌های خود یک قاعده داشته باشید. هر معامله باید دارای اندازه مشابهی باشد تا هر فرصت معاملاتی به‌طور یکسان ارزش‌گذاری شود. ناسازگاری در اندازه موقعیت‌ها منجر به نوسانات در رشد حساب شما خواهد شد.

احساسات خود را سرکوب نکنید؛ با آن‌ها کار کنید

بسیاری از معامله‌گران به اشتباه فکر می‌کنند که باید بدون احساسات معامله کنند و آن‌ها را سرکوب نمایند. آن‌ها احساسات خود را به‌عنوان دشمنی می‌بینند که به‌طور منفی بر معاملات آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

اما از بین بردن احساسات ممکن نیست. احساسات به دلیلی وجود دارند و می‌توانند در صورت استفاده درست، مفید باشند. به جای سرکوب احساسات، سعی کنید دقیقاً گوش دهید که احساسات چه پیامی به شما می‌دهند. وقتی احساس شدیدی دارید، احتمالاً اتفاقی در جریان است که نیاز به توجه شما دارد. ممکن است ریسک بیش‌ازحدی را متحمل شده باشید، قوانین ورود خود را زیر پا گذاشته یا دستور توقف زیان خود را حذف کرده باشید. در این مواقع، احساسات قوی واکنش درستی از بدن شما است، زیرا شما با تهدیدی روبه‌رو هستید؛ نه به‌صورت فیزیکی، بلکه برای سرمایه معاملاتی خود.

یک معامله‌گر خوب به احساسات خود گوش می‌دهد و سپس اقداماتی برای اصلاح موقعیت انجام می‌دهد. بگذارید احساسات راهنمای شما باشند.

به‌طور منظم معاملات خود را بازبینی و تحلیل کنید

معامله‌گران موفق به‌طور مرتب معاملات خود را بازبینی می‌کنند تا بفهمند چه چیزی کار کرده و چه چیزی نکرده است. این بازبینی به آن‌ها امکان می‌دهد از موفقیت‌ها و اشتباهات خود درس بگیرند.

به‌ویژه در دوره‌های کاهش سرمایه و شکست‌های معاملاتی، بازبینی ژورنال معاملاتی شما و مرور هر معامله بینش‌های مهمی درباره رفتار معاملاتی شما ارائه می‌دهد. بسیاری از معامله‌گران تصمیمات معاملاتی منفی را تکرار می‌کنند که هزینه‌های زیادی برایشان دارد. یک ژورنال معاملاتی نشان می‌دهد کجا پول را از دست می‌دهید و آگاهی از نقص‌های شما ایجاد می‌کند.

اهداف واقع‌بینانه تعیین کنید

اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت واقع‌بینانه برای معاملات خود تعیین کنید. اهداف کوتاه‌مدت باید اهدافی مبتنی بر فرایند باشند، مانند پیروی از برنامه معاملاتی، نشکستن قوانین معاملاتی، ثبت همه معاملات و اطمینان از اینکه همه معاملات به‌درستی اندازه‌گیری شده‌اند. از تعیین اهداف سود کوتاه‌مدت خودداری کنید، زیرا معامله‌گران نمی‌توانند کنترل کنند که چقدر از بازار کسب می‌کنند.

بازبینی منظم پیشرفت شما نیز مفید است. بسیاری از معامله‌گران فراموش می‌کنند که چقدر پیشرفت کرده‌اند. شاید هنوز به جایی که می‌خواهید نرسیده باشید، اما نگاه کردن به گذشته و مشاهده پیشرفت‌ها می‌تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند و به شما اطمینان دهد که در مسیر درستی قرار دارید.

به رویکرد خود پایبند باشید

پایبندی به استراتژی معاملاتی بسیار مهم است، زیرا این کار به ارزیابی دقیق‌تر اثربخشی آن در طول زمان کمک می‌کند.

بسیاری از معامله‌گران درگیر «پریدن از یک سیستم به سیستم دیگر» می‌شوند و دائماً از یک استراتژی معاملاتی به استراتژی بعدی می‌روند. شما باید از این کار به هر قیمتی اجتناب کنید.

وسوسه تغییر استراتژی معاملاتی بعد از اولین ضررها زیاد است، اما باید مقاومت کنید و عمیق‌تر بررسی کنید. یک استراتژی معاملاتی انتخاب کنید و به آن پایبند باشید، صرف‌نظر از اینکه ضرر کنید یا نه. به جای ناامید شدن بعد از یک شکست، به ژورنال معاملاتی خود برگردید و ببینید چگونه می‌توانید معاملات خود را بهبود دهید. با گذشت زمان، شما می‌توانید رویکرد معاملاتی خود را اصلاح کرده و استراتژی‌تان را بهبود دهید.

مقاوم بودن را در خود پرورش دهید

مواجهه با ضررها بخشی از معاملات است. ایجاد انعطاف‌پذیری برای بازگشت و یادگیری از ضررها حیاتی است. ضررها بخش طبیعی از معاملات هستند و حتی بهترین معامله‌گران هم معمولاً نرخ بردی بین ۴۰٪ تا ۶۰٪ دارند. مهم نیست که چقدر خوب باشید، نمی‌توانید از معاملات زیان‌ده اجتناب کنید.

هرچه زودتر با ضررها کنار بیایید، سریع‌تر می‌توانید به عنوان یک معامله‌گر پیشرفت کنید. کلید کار این است که نگذارید ضررها از کنترل خارج شوند.

تعادل بین کار و زندگی را حفظ کنید

معامله‌گران موفق اهمیت قطع ارتباط و شارژ مجدد را درک می‌کنند، زیرا این امر به حفظ تیزبینی ذهنی و توانایی تصمیم‌گیری کمک می‌کند.

معامله‌گری همه چیز نیست و زندگی چیزی فراتر از نمودارها و حرکات قیمتی است. بسیاری از معامله‌گران ارزش خود را از نتایج معاملاتشان استخراج می‌کنند، زمانی که معاملات تمام زندگی‌شان را در بر می‌گیرد. این یک سراشیبی خطرناک است زیرا شکست‌ها و کاهش سرمایه اجتناب‌ناپذیر است.

داشتن سرگرمی‌های خارج از معامله‌گری و حفظ تعادل به شما کمک می‌کند تا از افت‌های مالی سریع‌تر بازگردید. داشتن یک شبکه پشتیبانی و گذراندن زمان با خانواده و دوستان نیز برای سلامت روان بسیار مفید است و به‌صورت مثبت به معاملات شما بازخورد می‌دهد.

تریدرهای موفق چگونه رفتار می‌کنند؟

بعد از صحبت با صدها معامله‌گر در طول سال‌ها، تنها سه ویژگی وجود دارد که تریدرهای موفق را از معامله‌گران ناموفق جدا می‌کند. مثل بیشتر مواردی که در معاملات به‌خوبی جواب می‌دهند، این سه ویژگی بسیار ساده هستند.

دقت کنید که گفتم ساده، نه آسان. پس اگر هنوز به دنبال سودآوری مستمر در معاملات خود هستید، احتمالاً نیاز دارید یکی از این حوزه‌های کلیدی را بهبود بخشید: داشتن برنامه معاملاتی مناسب، ذهنیت ارتقایافته، و در آخر؟ اتصال به جمعی از افراد همفکر.

۱. داشتن برنامه معاملاتی مناسب

منظورم برنامه‌ای نیست که بیشترین سود را به شما برساند. همه معامله‌گران موفق، سیستمی را پیدا کرده‌اند که با شخصیت منحصربه‌فردشان همخوانی دارد. این سیستم ممکن است یک سیستم پیروی از روند (Trend Following) با نرخ برد بالا اما چندگانه کم (R Multiple) باشد یا شاید یک سیستم معکوس روند (Countertrend) با نرخ برد پایین اما چندگانه بالا.

یا هر سیستم دیگری. روش‌های زیادی برای معامله موفق وجود دارد. اما نکته کلیدی این است که سیستم‌هایی پیدا کنید که برای شما کار کنند. چطور این کار را انجام می‌دهید؟ این موضوع به چند پرسش مهم برمی‌گردد:

  • آیا بیشتر معامله‌گر بنیادی (Fundamental Trader) هستید یا تکنیکال (Technical Trader)؟ یا شاید ترکیبی از هر دو؟
  • اگر تکنیکال هستید، آیا بیشتر معامله‌گر شکست قیمتی (Breakout)، پیروی از روند (Trend) یا معکوس روند (Countertrend) هستید؟
  • چارچوب زمانی معاملاتی ایده‌آل شما چیست؟ آیا معاملات روزانه (Day Trading)، نوسانی (Swing) یا بلندمدت (Position Trading) را ترجیح می‌دهید؟
  • میزان تحمل ریسک (Risk Tolerance) شما چقدر است؟

به محض اینکه به حداقل سه پرسش از این پرسش‌ها با اطمینان پاسخ دهید، تعداد سیستم‌های معاملاتی که با شخصیت شما همخوانی دارند به‌طور قابل‌توجهی کاهش می‌یابد و یافتن یک سیستم معاملاتی مناسب برای شما بسیار آسان‌تر خواهد شد.

۲. ذهنیت ارتقا یافته

بله، ذهنیت ارتقا یافته. من هیچ معامله‌گر موفقی را نمی‌شناسم که از روز اول موفق بوده باشد. معامله‌گران موفق ساخته می‌شوند، نه اینکه به دنیا بیایند.

باید روی ذهنیت‌مان کار کنیم تا بتوانیم با چالش‌های منحصربه‌فرد معاملات کنار بیاییم. ذهنیت معاملاتی مناسب شامل چندین بخش مختلف است:

  • پشتکار
  • توانایی کار مستمر
  • قدرت تحمل ضررها (Drawdowns)
  • عدم هیجان‌زدگی هنگام موفقیت در یک معامله
  • پیروی از برنامه معاملاتی

شما احتمالاً نیاز دارید که روی یکی یا چند مورد از این ویژگی‌ها کار کنید (مثل همه معامله‌گران)، بنابراین این‌طور شروع کنید:

گام عملی برای ارتقای ذهنیت‌تان، باید از نقاط ضعف فعلی خود آگاهی پیدا کنید. ممکن است این فرآیند طولانی‌تر از چیزی باشد که فکر می‌کنید، زیرا نقاط ضعف شما شاید به‌راحتی آشکار نباشند. از تجربه خودم و مشاهده دیگران، مشخص است که بیشتر عادت‌های بد، مشکلات روانی و ناامنی‌ها از رویدادهای دوران کودکی ناشی می‌شوند.

ممکن است فکر کنید که به‌خوبی به عنوان یک بزرگسال سازگار شده‌اید، اما در واقعیت چیزی دور از این حقیقت وجود ندارد. بیشتر ما هنوز نقاط ضعف ذهنی داریم که در معاملات به سرعت آشکار می‌شوند. سعی کنید بفهمید که اشتباهات معاملاتی شما از کجا سرچشمه می‌گیرند:

آیا این اشتباهات ناشی از عادت‌های بدی هستند که در کودکی یاد گرفته‌اید؟ یا شاید از تجربه‌ای تلخ در دوران مدرسه نشأت می‌گیرند؟ بسیاری از این اتفاقات در ناخودآگاه ما پنهان هستند و از آگاهی روزانه ما دورند. ساده‌ترین راه برای آشکار کردن این افکار ناخودآگاه این است که یک دفتر روزانه داشته باشید. می‌توانید این دفتر را در نرم‌افزار اِورنوت (Evernote) بنویسید، اما تحقیقات نشان می‌دهند که با نوشتن روی کاغذ، بیشتر بخش‌های مغز شما درگیر می‌شوند. هر کدام را که ترجیح می‌دهید، فقط شروع به نوشتن کنید.

هر روز، احساسات خود را درباره رویدادهای روزانه یادداشت کنید. همچنین رویاهای خود را بنویسید. وقتی دفتر خود را در پایان هفته مرور کنید، الگوهایی شروع به شکل‌گیری می‌کنند. این کار به شما کمک می‌کند بفهمید که چرا برخی از رفتارهای خود را انجام می‌دهید. یا شاید شما قبلاً بدانید که چه اشتباهی انجام می‌دهید، اما احساس می‌کنید قادر به اصلاح آن نیستید.

به محض اینکه رفتارهایی که می‌خواهید اصلاح کنید را شناسایی کردید، به دنبال افراد، ابزارها و دوره‌هایی باشید که می‌توانند به شما در اصلاح رفتارهای‌تان کمک کنند. گفت‌وگو با یک دوست درباره چالش‌های‌تان یا کمک‌خواستن از یک حرفه‌ای نیز می‌تواند دیدگاه دیگری ارائه دهد. تا زمانی که آن را کشف کنید، به کار خود ادامه دهید.

این کار آسان نیست، اما پاداش‌ها فوق‌العاده است!

۳. جامعه‌ای از افراد هم‌فکر

در نهایت، بسیاری از معامله‌گران موفق به جامعه‌ای پیوسته‌اند که به آن‌ها در رسیدن به موفقیت کمک کرده است. گاهی اوقات، این جامعه فقط یک نفر دیگر بوده است. البته معامله‌گران اندکی هستند که خودشان به‌تنهایی موفق شده‌اند.

اما بیشتر معامله‌گران از عضویت در گروه مناسب بهره‌مند شده‌اند. شما می‌توانید این پدیده را «اثر ذهن جمعی» بنامید. پیدا کردن گروه یا فرد مناسب می‌تواند به شما در موارد زیر کمک کند:

یک جمع خوب می‌تواند به شما کمک کند سریع‌تر یاد بگیرید، زیرا افراد با دانش بیشتری در گروه حضور دارند. این مانند زمانی است که ورزشکاران نخبه با دیگر ورزشکاران نخبه تمرین می‌کنند تا در رشته خود بهتر شوند. شما میانگین پنج نفری هستید که با آن‌ها وقت می‌گذرانید، پس با دقت انتخاب کنید.

اگر در گروهی باشید که همان سیستم‌های معاملاتی را معامله می‌کنند، می‌توانید به همدیگر در پیدا کردن فرصت‌های معاملاتی کمک کنید. این می‌تواند شما را کمک کند که معاملات بزرگ را از دست ندهید. یک گروه همچنین می‌تواند از انجام معاملات اشتباه جلوگیری کند.

وقتی خوب معامله نمی‌کنید، یک جامعه خوب می‌تواند شما را مثبت نگه دارد و از معامله انتقامی (Revenge Trading) دور نگه دارد. اگر در اولین تلاش موفق به پیدا کردن فرد یا گروه مناسب نشدید، ناامید نشوید. به تلاش خود ادامه دهید.

خودت را ببخش!

این یکی از مسائلی است که زمان زیادی طول کشید تا به آن پی ببرم. اما وقتی به‌طور جدی به مسائلی که بیشترین تأثیر مثبت را در پیشرفت من به عنوان یک معامله‌گر داشته‌اند فکر می‌کنم، این مورد یکی از مهم‌ترین‌هاست. آن چیزی که به من کمک کرده، توانایی بخشیدن خودم است.

بسیار کم در اینترنت در مورد این موضوع صحبت می‌شود، اما بعد از خواندن این متن، احتمالاً با من موافق خواهید بود که این کار بیشتر از هر استراتژی معاملاتی برای شما مفید است. در این بخش، پنج سناریو آورده شده که در آن‌ها معامله‌گران معمولاً خیلی سخت‌گیرانه با خود برخورد می‌کنند. همچنین راه‌حل‌هایی برای بهبود وضعیت ذهنی در هر یک از این سناریوها ارائه می‌شود تا بتوانید در بهترین وضعیت ممکن برای بهره‌برداری از فرصت‌های معاملاتی بعدی قرار بگیرید.

بسیاری از معامله‌گران به دلیل شک و تردید در معاملات یا احساسات منفی پس از ضرر، با خود سخت‌گیرانه برخورد می‌کنند که این امر می‌تواند عملکردشان را تحت‌تأثیر قرار دهد. بخشش خود در مواجهه با ضررهای مداوم، اشتباهات و از دست دادن فرصت‌ها، عامل مهمی برای حفظ اعتماد به نفس و ادامه مسیر موفقیت‌آمیز است.

مقابله با احساسات منفی در حین و بعد از معاملات، همچنین پذیرش مسئولیت وضعیت خود بدون مقصر دانستن شرایط یا دیگران، از مواردی است که برای رسیدن به موفقیت در معامله‌گری ضروری است. یادگیری از اشتباهات و پرهیز از مقایسه خود با دیگران، به معامله‌گران کمک می‌کند تا با واقع‌بینی به پیشرفت خود ادامه دهند. در نهایت، بخشش خود و داشتن ذهنیت مثبت، به جای درگیری با شکست‌ها، مسیر موفقیت و بهبود مستمر در بازارهای مالی را هموار می‌سازد.

سناریوی شماره یک: بعد از یک معامله ضررده

این یکی کاملاً واضح است، اما اکثر مردم متوجه نیستند که چقدر خود را قبل، حین و بعد از یک معامله ضررده سرزنش می‌کنند. احساسات منفی می‌تواند از قبل از بسته شدن معامله آغاز شود. وقتی وارد معامله می‌شوید، ممکن است شک و تردیدهایی داشته باشید که طبیعی است. اما اگر شک و تردید زیادی داشته باشید، ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرید و از یک معامله سودآور، ضرر بسازید. همچنین، اعتماد به نفس بیش از حد نیز باعث مشکلات مشابهی می‌شود.

راه‌حل‌ها:

دو دلیل اصلی برای عدم اعتماد به نفس هنگام ورود به معامله وجود دارد:

شما احتمالاً سیستم معاملاتی خود را به‌درستی تست نکرده‌اید، بنابراین از احتمال برد در هر معامله آگاه نیستید. اگر بیش از حد به پیروزی در هر معامله مطمئن هستید، باید کمی از واقعیت فاصله بگیرید و متوجه شوید که هر معامله می‌تواند باخت هم داشته باشد.

سناریو شماره دو: از شغل خود متنفر هستید

خیلی از معامله‌گران به‌خصوص وقتی تازه وارد بازار می‌شوند، از شغل روزانه خود راضی نیستند و به شدت تمایل دارند که تمام وقت خود را صرف معامله‌گری کنند. این فشار می‌تواند باعث مشکلات زیادی از جمله تصمیم‌گیری‌های هیجانی در معاملات و از دست دادن پول شود.

راه‌حل‌ها: باید قدردان شغل فعلی خود باشید. شغل شما به شما اجازه می‌دهد که سرمایه‌گذاری کنید و هزینه‌های زندگی‌تان را تأمین کنید. به‌جای آنکه در مورد شغلتان منفی فکر کنید، آن را به فرصتی برای حمایت از هدف‌های معاملاتی خود ببینید.

سناریو شماره سه: در حال تجربه یک سری ضرر یا یک ماهِ ضررده هستید

ضررهای مداوم می‌توانند به عزت نفس شما آسیب بزنند. خیلی از معامله‌گران می‌خواهند در هر ماه سودآوری داشته باشند و وقتی ضرر می‌کنند، احساس می‌کنند که از مسیر خارج شده‌اند.

راه‌حل‌ها: برای این مشکل، به استحکام ذهنی نیاز دارید. اگر از تصمیم‌گیری‌های سخت در زندگی‌های دیگر افراد موفق درس بگیرید، خواهید فهمید که تصمیمات در معامله‌گری معمولاً کمتر از آنچه که به نظر می‌آید دشوار هستند.

سناریو شماره چهار: معامله‌ای را از دست داده‌اید

فکر کردن به معاملاتی که از دست داده‌اید یا آن‌هایی که زودتر از موعد از آن‌ها خارج شده‌اید می‌تواند شما را به اشتباهات قبلی‌تان مشغول کند و از دیدن فرصت‌های جدید جلوگیری کند.

راه‌حل‌ها: یک عبارت برای خودتان پیدا کنید که به شما کمک کند بر احساسات منفی تسلط پیدا کنید. مثلا «موفقیت من در معامله‌گری فقط به معامله بعدی من بستگی دارد.»

سناریو شماره پنج: مشاهده موفقیت دیگر معامله‌گران

زمانی که موفقیت دیگران را می‌بینید، ممکن است احساس کنید که شما از آن‌ها عقب‌تر هستید.

راه‌حل‌ها: تمام مسئولیت وضعیت کنونی خود را بپذیرید. هیچ مقدار آرزو یا ناراحتی نمی‌تواند وضعیت فعلی شما را تغییر دهد. موفقیت در معامله‌گری به زمان و تلاش شما بستگی دارد.

توسعه ذهنیت معامله‌گر

ذهنیت شما بزرگ‌ترین عامل تعیین‌کننده موفقیت یا عدم موفقیت شما در معامله‌گری است. این عامل از هر سیستم یا شاخص معاملاتی مهم‌تر است. ذهنیت یک معامله‌گر موفق از طریق فرایند تکرار، مرور و بهبود مستمر توسعه می‌یابد. یک معامله‌گر باید مایل باشد که به ادامه‌ی معاملات بپردازد، آن‌ها را در یک ژورنال معاملاتی مرور کند و سپس به‌طور صادقانه به بهبودهای ممکن نگاه کند. علاوه بر این، معامله‌گران باید به‌طور مستمر بر حذف عادات منفی و برنامه‌ریزی‌های روانی کار کنند.

اولین مفهوم مهمی که باید هنگام یادگیری برای توسعه‌ی ذهنیت یک معامله‌گر درک کنید این است که باید مایل باشید به تمرین حرفه‌ی خود بپردازید. دقیقا مانند بوکسورها که به باشگاه می‌روند و دوندگان که به پیست می‌روند، معامله‌گران نیز باید استراتژی‌های معاملاتی خود را تمرین کنند تا مهارت‌های خود را آماده نگه دارند. چندین راه برای این کار وجود دارد؛ اول، می‌توانید از نرم‌افزارهای تست مجدد (backtesting) استفاده کنید تا داده‌های تاریخی را دانلود کنید، داده‌ها را پخش کنید و معاملات شبیه‌سازی‌شده انجام دهید.

شما می‌توانید روش‌های معاملاتی خود را در شبیه‌سازی تمرین کنید وقتی که در حال معامله نیستید، وقتی که بازارها بسته‌اند، یا وقتی که اینترنت ندارید. اگر فقط بتوانید چند ساعت بیشتر در هفته تمرین کنید، تصور کنید که این چقدر می‌تواند مهارت‌های شما را در طول زمان تقویت کند. سپس، می‌توانید یک حساب دمو (demo account) باز کنید و معاملات دمو را همزمان با معاملات واقعی خود انجام دهید. ممکن است معاملاتی وجود داشته باشد که نخواهید در حساب واقعی خود انجام دهید، اما می‌توانید آن‌ها را در حساب دمو انجام دهید و از آن‌ها یاد بگیرید.

عبور از افت‌های معاملاتی

من شخصیتی با ریسک‌پذیری کمتر دارم، بنابراین هرگز پولی را از دست نداده‌ام. این ممکن است به نظر چیز خوبی بیاید، اما نوع شخصیت من همچنین با چند عیب همراه است. بزرگ‌ترین عیب این است که من قبلاً از انجام معاملات، به‌ویژه در دوره‌های باخت، دوری می‌کردم. پس از بررسی‌های زیاد، متوجه شدم که این دقیقاً برعکس چیزی است که باید انجام دهم. من نمی‌گویم که اگر استراتژی معامله‌گران کار نمی‌کند یا تمرکز ندارند، باید به ادامه‌ی معاملات بپردازند، یا بدتر از آن، اگر اصلاً استراتژی ندارند کارشان را ادامه دهند، بلکه می‌گویم اگر مطمئن هستید که برتری دارید، باید به ادامه‌ی معامله‌گری بپردازید. به‌طور اصولی، تنها راه برای پایان دادن به یک دوره باخت و جبران ضررها، ادامه‌ی معاملات و ادامه‌ی اجرای برتری شماست.

این ممکن است به نظر یک کار غیرقابل حل بیاید و حتی ممکن است ناامیدکننده یا حتی کمی ترسناک به نظر برسد. اما این باید انجام شود. شما باید با شرایط بد کنار بیایید. اگر نمی‌خواهید پول بیشتری از دست بدهید، می‌توانید معاملات خود را در حساب واقعی متوقف کنید و یک حساب دموی رایگان باز کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید تا به معامله ادامه دهید. بله، این ناراحت‌کننده است زیرا ممکن است همچنان متحمل ضرر شوید.

وقتی در این وضعیت هستید، پرسیدن سوالات زیر نیز مفید است:

  • آیا من بیش از حد به خودم در معاملات باخت وابسته هستم؟
  • آیا بر روی درست بودن اصرار دارم، به قیمت سودآوری؟
  • آیا بیش از حد نگران باخت هستم؟
  • آیا بعد از هر باخت خودم را سرزنش می‌کنم؟

اگر به هر یک از این سوالات پاسخ مثبت دادید، آگاهی از زمان انجام این کارها را توسعه دهید. بر روی خاموش کردن آن افکار کار کنید و یاد بگیرید که هر معامله را به‌طور عینی مرور کنید. شما از فشار آوردن به یک افت بیشتر از هر فعالیت معاملاتی دیگری که می‌شناسم، درباره‌ی خود و استراتژی معاملاتی‌تان یاد خواهید گرفت. زمانی که بدانید می‌توانید با موفقیت از یک افت عبور کنید، این به شما اعتماد به نفس زیادی می‌دهد که می‌توانید این کار را در آینده نیز انجام دهید.

نگهداری یک ژورنال معاملاتی

برای درک اینکه چه کارهایی را به درستی انجام می‌دهید و چه چیزهایی نیاز به بهبود دارند، یک دفترچه معاملات ضروری است. این می‌تواند یک دفترچه ساده، Evernote یا NakedMarkets باشد. صرف‌نظر از اینکه از کدام روش استفاده می‌کنید، فقط مطمئن شوید که به خوبی برای شما کار می‌کند و به اندازه‌ای ساده است که می‌توانید به سرعت آن را پر کنید. وقتی یک دفترچه معاملات بسیار پیچیده باشد، احتمال اینکه آن را پر کنید کمتر می‌شود و از مزایای آن بهره‌مند نخواهید شد.

بیشتر دفترچه‌های معاملاتی اطلاعات پایه‌ای درباره‌ی هر معامله دارند. اما همچنین در نظر داشته باشید که این عناصر را اضافه کنید:

  • معاملات از دست رفته
  • معاملاتی که در نظر داشتید انجام دهید، اما انجام ندادید
  • محاسبه سود/ضرر به صورت چند برابر ریسک.

اضافه کردن این عناصر به دفترچه شما می‌تواند به شما کمک کند تا سریع‌تر پیشرفت کنید. نتایج خود را به‌طور هفتگی مرور کنید و به‌طور صادقانه به این نگاه کنید که چقدر خوب معامله می‌کنید. بیشتر معامله‌گران مبتدی که دیده‌ام دفترچه معاملات را پر نمی‌کنند. این مانند این است که یک دونده المپیک باشید، اما چیزی را ثبت نکنید. شما باید نتایج خود را پیگیری کنید تا بتوانید آن‌ها را بهبود بخشید.

بهبود معاملات

پس از ثبت معاملات خود در دفترچه، اکنون زمینه‌هایی را شناسایی کنید که می‌توانید در آن‌ها بهبود یابید. در اینجا چند نقطه شروع وجود دارد که باید کاوش کنید:

  • آیا باید به توقف‌های خود فضای بیشتری بدهید؟
  • آیا سهام برنده خود را زود می‌فروشید؟
  • آیا توقف‌های خود را جابه‌جا می‌کنید؟
  • آیا از انجام معاملاتی که ممکن است موفق شوند می‌ترسید؟
  • آیا ورودی‌های شما با نحوه‌ی تست مجدد استراتژی شما متفاوت است؟
  • آیا در گذشته دوباره همان معاملات را انجام می‌دادید؟

حتی یک دفترچه معاملات بسیار ساده به شما اجازه می‌دهد که به این سوالات بازگردید و آن‌ها را مرور کنید. دوباره، سعی کنید هر معامله را به‌طور عینی مرور کنید و به دنبال اشتباهات رایج یا بهینه‌سازی‌های بالقوه باشید.

ارتقای ذهنیت خود

آخرین و نه کم‌اهمیت‌ترین راهی را پیدا کنید تا به‌طور مداوم ذهنیت خود را ارتقا دهید. دانشمندان قبلاً معتقد بودند که مغز ما پس از سن خاصی نمی‌تواند تغییر کند. مطالعات اخیر ثابت کرده‌اند که این درست نیست و ما می‌توانیم در طول زندگی‌مان اتصالات و مسیرهای جدید مغزی ایجاد کنیم، که به این قابلیت نورپلاستیسیتی (neuroplasticity) گفته می‌شود. پس احساس نکنید که در آنچه در حال حاضر دارید، گیر کرده‌اید. تغییر نحوه‌ی کارکرد ذهنتان ممکن است. فقط باید مایل باشید که برای ایجاد این تغییرات کار کنید.

در اینجا برخی از چالش‌های ذهنی‌ای که معامله‌گران معمولاً با آن روبرو هستند، آورده شده است:

  • تردید هنگام انجام یک معامله
  • ناامیدی در طول یک افت
  • سرزنش دیگران برای ضررهای معاملاتی
  • خودمحوری بعد از یک معامله باخت
  • عدم بخشش خود بعد از یک اشتباه
  • معامله انتقامی (revenge trading)

طمع در یک معامله: یا هدف‌گذاری برای سود بیش از حد یا عدم استفاده از توقف ضرر

تمام معامله‌گران در یک نقطه از حرفه خود با حداقل یکی از این مسائل دست و پنجه نرم کرده‌اند. در سطوح عمیق‌تر، بیشتر معامله‌گران حرفه‌ای هنوز با این چالش‌ها مواجه هستند. آن‌ها فقط یاد گرفته‌اند که بهتر از معامله‌گران مبتدی آن‌ها را کنترل کنند. در اینجا یک تمرین ساده وجود دارد که می‌توانید برای شروع ارتقای ذهنیت خود انجام دهید. روانشناسی انسانی موضوعی بسیار پیچیده و دقیق است، بنابراین نمی‌توانم همه‌ی پاسخ‌ها را در یک نوشته کوتاه بیاورم. اما این می‌تواند شما را در مسیر درست برای درک آنچه که به شما کمک خواهد کرد، قرار دهد.

ابتدا رفتارهایی را که احساس می‌کنید تأثیر منفی بر معاملات شما دارند، بنویسید. سپس بر روی هر یک به‌طور جداگانه تمرکز کنید. برای مثال، فرض کنید که اولین مورد در لیست شما این است: سرزنش دیگران برای ضررهای معاملاتی‌تان. این ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سرزنش کارگزار خود
  • سرزنش خانواده/همسر خود برای عدم اجازه به شما برای معامله
  • سرزنش شغل خود برای نداشتن زمان کافی برای معامله
  • سرزنش یک مربی برای عدم آموزش صحیح شما.

پس از اینکه لیست شما آماده شد، ابتدا از خود بپرسید که آیا ممکن است عکس آن حقیقت داشته باشد. آیا ممکن است کارگزار شما با شما همکاری کافی نکرده باشد؟ آیا ممکن است واقعاً زمان کافی برای معامله داشته باشید، اما بیش از حد زمان خود را صرف تماشای فیلم یا وقت‌گذرانی در اینستاگرام می‌کنید؟ به‌طور صادقانه به عکس اعتقاد خود نگاه کنید. چه چیزی پیدا می‌کنید؟ سپس، تمرین «چرا» را انجام دهید. ادامه دهید که از خود بپرسید چرا، تا زمانی که نتوانید پاسخ‌های بیشتری پیدا کنید یا به یک درک مهم برسید.

در این مثال، شما ممکن است چیزی مثل این بگویید:

  • چرا من دیگران را برای ضررهای معاملاتی‌ام سرزنش می‌کنم؟
  • زیرا همه می‌خواهند به من آسیب بزنند.
  • چرا همه می‌خواهند به من آسیب بزنند؟
  • زیرا دنیا جای سختی است.
  • چرا دنیا جای سختی است؟
  • زیرا این چیزی است که والدین من به من آموخته‌اند.
  • چرا والدین شما به شما آموخته‌اند که دنیا جای سختی است؟
  • زیرا این تجربه آن‌ها در دوران جنگ بود.

آها! پس در این مثال، تمایل شما به سرزنش دیگران ممکن است در واقع ناشی از تجربیات والدین شما باشد. نه به‌طور مستقیم از تجربیات خودتان، یا به این دلیل که مردم عمداً در حال خراب کردن معاملات شما هستند. گاهی اوقات، فقط درک اینکه باورهای شما از کجا نشأت گرفته‌اند، کافی است تا برخی رفتارها را تغییر دهید. پس اینجا جایی است که باید شروع کنید.

حساب معاملاتی بزرگ؛ لازمه ترید موفق

آیا برای موفقیت به یک حساب معاملاتی بزرگ نیاز دارید؟ پاسخ کوتاه این است: بله. به نظر من، کمبود سرمایه (undercapitalization) بزرگ‌ترین دلیل شکست مردم در این کار است. و برت استینبارجر (Brett Steenbarger)، یک روانشناس معاملاتی معتبر، با من در این مورد موافق است. همچنین، دست‌کم گرفتن هزینه‌های کسب‌وکار مانند کمیسیون‌ها نیز به این مشکل دامن می‌زند. در حالی که انضباط و تلاش می‌تواند شما را به جلو ببرد، اگر سرمایه کمی برای کار داشته باشید، شانس شما برای موفقیت به تنهایی بسیار کم است.

تجارت در واقع یک حرفه و کسب‌وکار است که نیازمند وقت، تلاش و سرمایه مناسب است. بسیاری از تازه‌واردان به دنیای تجارت، تصور می‌کنند با یک حساب کوچک و بدون تحلیل کافی می‌توانند به ثروت برسند. این تصور نادرست می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های اشتباه و استرس زیاد منجر شود. بنابراین، داشتن سرمایه کافی به شما این امکان را می‌دهد که با آرامش بیشتری به تحلیل‌های خود بپردازید و خطرات را به درستی مدیریت کنید.

دلایل شکست حساب‌های کوچک

دلایل اصلی که چرا حساب‌های کوچک معمولاً به حساب‌های ورشکسته (busted accounts) تبدیل می‌شوند، معامله بیش از حد (overtrading) است. ۹۹ درصد ما وارد تجارت می‌شویم چون می‌خواهیم ثروتمند شویم یا به پول نیاز داریم. ما همه چیز را می‌خواهیم و حالا. داستان‌های افرادی که ده هزار دلار (۱۰.۰۰۰$) خود را به چهار میلیون دلار (۴.۰۰۰.۰۰۰$) تبدیل کرده‌اند را می‌شنویم و گول می‌خوریم که فکر کنیم ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم. با این هدف، حساب معاملاتی خود را با ۵۰۰ دلار (۵۰۰$) بارگذاری می‌کنیم و انتظار داریم که هر ماه آن را دو برابر کنیم. می‌دانم، خودم هم آنجا بودم. همه ما این‌گونه هستیم. این‌طور است که این صنعت تبلیغ می‌شود، پس تعجبی ندارد.

تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر معامله‌گران تازه‌کار تحت تأثیر تبلیغات غیرواقعی و داستان‌های موفقیت قرار می‌گیرند که امیدهای غیرواقعی را به وجود می‌آورند. این امر می‌تواند منجر به رفتارهای غیرمنطقی و تصمیمات شتاب‌زده شود که در نهایت منجر به از دست رفتن سرمایه می‌شود. این فشار و توقعات غیرواقعی، تمرکز شما را از تجزیه و تحلیل صحیح معاملات منحرف کرده و احتمال خطا را افزایش می‌دهد.

ذهنیت قمارباز

البته افرادی وجود دارند که حساب‌های کوچک را به ثروت تبدیل می‌کنند، اما آن‌ها استثنائاتی هستند. چه چیزی باعث می‌شود فکر کنید شما یکی از آن‌ها هستید یا خواهید بود؟ احتمال بیشتری وجود دارد که شما به یک ذهنیت قمارباز (gambler mentality) گرفتار شوید و حساب خود را بیش از یک بار بسوزانید.

ذهنیت قمارباز، یعنی تصمیم‌گیری بر اساس هیجان و شانس، به ویژه در دنیای تجارت می‌تواند بسیار خطرناک باشد. معامله‌گران به جای پیروی از استراتژی‌های مشخص و منطقی، تحت تأثیر احساسات خود قرار می‌گیرند و به شدت در معرض خطرات قرار می‌گیرند. در این شرایط، خطرات مالی و روانی به طرز چشمگیری افزایش می‌یابد و این امر می‌تواند به عدم موفقیت پایدار منجر شود. برای موفقیت در تجارت، باید به یک رویکرد منطقی و مستمر پایبند باشید.

فشار بر معامله‌گر

اگر مجبور باشید هر ماه درصد خاصی از سود (gain) داشته باشید فقط برای زنده ماندن یا سریع ثروتمند شدن، فشار زیادی به خود وارد خواهید کرد و این مسأله تأثیر منفی بر معاملات شما خواهد گذاشت. همچنین، احتمالاً به تجارت روزانه (day trading) روی خواهید آورد و همزمان به تماشای بسیاری از ابزارها می‌پردازید تا به سرعت وارد معاملات بیشتری شوید. در حالی که هیچ اشکالی در روزانه معامله کردن وجود ندارد، اهداف شما معمولاً کوچکتر از اهداف یک معامله‌گر نوسان‌گیر (swing trader) خواهد بود و در نتیجه، نسبت به سود خود، کمیسیون‌های بیشتری پرداخت خواهید کرد. این می‌تواند به‌طور مطلق یک استراتژی سودآور دیگر را نابود کند.

معامله‌گران باید آگاه باشند که تحت فشار و استرس، تصمیمات نادرستی می‌گیرند و می‌توانند از استراتژی‌های خود منحرف شوند. این امر می‌تواند به از دست دادن سرمایه و افزایش احتمال ورشکستگی منجر شود. لذا، توصیه می‌شود که معامله‌گران بر روی روانشناسی معاملاتی خود کار کنند و به دنبال استراتژی‌هایی باشند که به آن‌ها کمک کند در برابر فشارها مقاومت کنند.

چالش‌های صبر

همچنین، حفظ صبر (patience) وقتی در حال بازی با شرط‌های کوچک هستید، بسیار دشوار است. آیا واقعاً می‌توانید یک روز کامل جلوی صفحه نمایش بنشینید، سپس یک ساعت در یک معامله باشید، آن را به درستی مدیریت کنید و با سود ۳۰ دلار (۳۰$) خارج شوید؛ با خوشحالی؟ اگر برگر سرخ می‌کردید، بیشتر از این پول در می‌آوردید. از نظر روانی برای اکثر ما، معامله کردن با یک حساب کوچک کار نخواهد کرد. این هرگز برای من کار نکرد. من وقتی که شروع به ریسک کردن با مقادیر معنادار سرمایه کردم، شروع به رفتار با تجارت به عنوان یک کسب‌وکار (business) کردم.

در حقیقت، صبر یک مهارت اساسی در تجارت است. به خصوص وقتی که با مقدار کمی سرمایه کار می‌کنید، بسیار دشوار است که بتوانید به آرامی و با دقت پیش بروید. معامله‌گران موفق معمولاً از استراتژی‌هایی استفاده می‌کنند که به آن‌ها اجازه می‌دهد بدون اضطراب و با دقت بالا، تصمیم‌گیری کنند. این امر نیاز به یک رویکرد سیستماتیک و استفاده از تجزیه و تحلیل‌های دقیق دارد.

اهمیت حساب دموی بزرگ

این به این معنا نیست که باید به‌طور بی‌فکر اندازه شرط (bet size) خود را افزایش دهید تا به شدت به شما آسیب برساند، اما بر اساس تجربه من، به‌طور قطع بهتر است که یک حساب دمو (demo account) «بزرگ» را معامله کنید تا یک حساب زنده (live account) کوچک. تأمین مالی یک حساب دمو با ۵۰.۰۰۰ دلار (۵۰.۰۰۰$) به شما کمک خواهد کرد که به راحتی به برنامه خود پایبند باشید تا وقتی که با یک حساب زنده ۵۰۰ دلاری (۵۰۰$) معامله می‌کنید. لذت در صفرهاست. کسب ۲۰۰۰ دلار مجازی (virtual dollars) رضایت‌بخش‌تر از ۲۰ دلار واقعی (real dollars) است، به من اعتماد کنید. و وقتی برای ۳ ماه متوالی در یک حساب دمو نشان دادید که می‌توانید به‌طور سودآور معامله کنید، به یک حساب زنده – یک حساب بزرگ – منتقل شوید. موفقیت شما خیلی سریع‌تر و آسان‌تر خواهد آمد تا اینکه سعی کنید به آرامی مقداری پول به دست آورید.

در واقع، تجارت با حساب دمو بزرگ به شما این امکان را می‌دهد که استراتژی‌های خود را با اطمینان بیشتری آزمایش کنید. این امر همچنین به شما کمک می‌کند تا روانشناسی خود را در شرایطی که پول واقعی در خطر نیست، تقویت کنید. با این کار می‌توانید با تأسیس پایه‌ای قوی، به سمت موفقیت واقعی پیش بروید.

گزینه‌های تأمین مالی

اما وقتی نمی‌توانید یک حساب معقول (بیایید بگوییم ۵۰.۰۰۰ دلار) تأمین مالی کنید، چه کار باید بکنید؟ چندین گزینه وجود دارد:

  • آن را به‌دست بیاورید (فقط شوخی می‌کنم، این اتفاق نخواهد افتاد)
  • سرمایه‌گذاران (investors) را جذب کنید؛ با یک سابقه تأیید شده، سایت‌هایی مانند داروینکس (Darwinex) حتی جذب سرمایه‌گذاران را برای شما انجام می‌دهند.
  • در شغل فعلی خود بمانید و در پایان هر ماه حساب خود را افزایش دهید.
  • یک کسب‌وکار آنلاین (online business) در کنار آن شروع کنید تا چندین منبع درآمد غیرفعال (passive income) ایجاد کنید (این برای معامله‌گران به‌طور کلی توصیه می‌شود).
  • سعی کنید به یک شرکت پراپ (prop firm) مانند SMB Capital بپیوندید.
  • دانش معاملاتی خود را به معامله‌گران struggling انتقال دهید و برای آن پول بگیرید (آموزش (mentoring)، سخنرانی (lecturing)، کلاس‌های آنلاین (online classes)).

این گزینه‌ها به شما این امکان را می‌‌دهند که بدون نیاز به سرمایه‌گذاری کلان به رشد خود ادامه دهید. همچنین، درک این نکته که تجارت یک مسیر سریع ثروت نیست، به شما کمک خواهد کرد که انتظارات واقع‌بینانه‌تری داشته باشید و بر روی بهبود مهارت‌های معاملاتی خود تمرکز کنید.

تغییر رویکرد به تجارت

اکنون این گزینه‌ها همه بسیار قابل قبول هستند و در حالی که نمی‌خواهم رویاهای شما را خراب کنم، می‌خواهم ارزش‌های شما را تغییر دهم. تجارت یک طرح سریع ثروت نیست. این یک کسب‌وکار مانند هر کسب‌وکار دیگری است و بدون وجود نقدینگی (liquidity) کافی قابل اداره نیست. اغلب وقتی مردم وارد تجارت می‌شوند، می‌خواهند از شغل ساعت ۹ تا ۵ خود فرار کنند و اصلاً نمی‌خواهند به هیچ چیز دیگر غیر از تجارت فکر کنند. در حالی که آن اشتیاق عالی و حیاتی است، در درازمدت، اگر چندین منبع درآمد (income streams) دیگر داشته باشید که به آن‌ها اتکا کنید و به حساب معاملاتی خود کمک کنید، این امر به شما کمک می‌کند که سریع‌تر تبدیل به یک معامله‌گر بهتر شوید.

توجه به این نکته که تجارت یک سفر است نه یک مقصد، به شما کمک می‌کند تا آرامش بیشتری در روند یادگیری و تجربه‌های خود داشته باشید. از آنجا که هر معامله فرصت یادگیری جدیدی است، برخورد مثبت با این فرآیند می‌تواند به رشد شما کمک کند.

هدف مناسب حساب معاملاتی

حال هدف شما باید چه مقدار باشد؟ خوب، این بستگی به هزینه‌های زندگی شما دارد. زندگی در توکیو (Tokyo) نیازمند این است که حساب معاملاتی بزرگ‌تری داشته باشید تا در بانکوک (Bangkok) زندگی کنید. اندازه ایده‌آل حساب معاملاتی به گونه‌ای است که اگر ۱٪ یا ۲٪ ریسک کنید، می‌توانید از یک R-multiple در ماه زندگی کنید. به این معنی که اگر حسابی به اندازه ۵۰.۰۰۰ دلار (۵۰.۰۰۰$) دارید و ۲٪ را در هر معامله ریسک می‌کنید، این برابر با ۱۰۰۰ دلار (۱.۰۰۰$) خواهد بود. این باید هزینه‌های ماهیانه شما را پوشش دهد (مالیات‌ها را فراموش نکنید). باقی‌مانده برای رشد حساب شما و بهبود زندگی شما استفاده خواهد شد.

در دنیای ایده‌آل، شما حتی نیازی به برداشت از حساب معاملاتی خود نخواهید داشت چون منابع درآمدی دیگری دارید. نزدیک شدن به تجارت به این شیوه، به‌طور کامل طرز فکر شما را تغییر خواهد داد. اگر فقط به ۲-۳ معامله خوب در ماه نیاز دارید، شما به یک معامله‌گر بسیار بهتری تبدیل خواهید شد زیرا به‌طور خودکار خیلی انتخابی‌تر خواهید شد، نشستن روی دست‌هایتان بسیار آسان‌تر خواهد بود و حتی برای یک ثانیه هم تحت فشار نخواهید بود (قلب شما از شما تشکر خواهد کرد).

این نگرش به شما کمک می‌کند تا در فرآیند یادگیری و رشد به‌عنوان یک معامله‌گر با آرامش بیشتری پیش بروید. از آنجایی که فشارها کاهش می‌یابند، شما می‌توانید به تجزیه و تحلیل بازار و بهبود استراتژی‌های خود بیشتر توجه کنید.

ایجاد یک شبکه مالی امن

داشتن یک بافر مالی خوب در بانک که هزینه‌های زندگی شما را برای شش تا دوازده ماه پوشش می‌دهد، یک شبکه امنیتی دیگر را اضافه می‌کند که فشار را از روی شما و معاملات شما کاهش می‌دهد، بنابراین می‌توانید بر روی یک چیز تمرکز کنید: به عنوان یک معامله‌گر، بهترین عملکرد را داشته باشید و پول به مرور زمان خواهد آمد. به من اعتماد کنید.

تجارت یک سفر است و داشتن صبر و استقامت در این سفر به شما کمک می‌کند که در نهایت موفق شوید. برخورد با چالش‌ها و یادگیری از آن‌ها بخشی از فرآیند است و به شما این امکان را می‌دهد که به‌عنوان یک معامله‌گر بهتر رشد کنید.

ذهن‌تان را از مزاحم‌ها خالی کنید=

در زندگی روزمره، چیزهای کوچک زیادی وجود دارند که می‌توانند تأثیر منفی بر روانشناسی معامله‌گری شما بگذارند و این تأثیر می‌تواند بر نتایج معاملات شما تأثیر زیادی داشته باشد. من به این موارد «پشه‌های ذهنی» می‌گویم. در این بخش، به بررسی برخی از این موارد می‌پردازم، نحوه «نابود کردن» آنها و دلایلی که این موضوع نه تنها برای معامله‌گران، بلکه برای هر کسی که می‌خواهد کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشد، اهمیت دارد.

اصطلاح «پشه‌های ذهنی» زمانی به ذهنم رسید که به دلایلی شروع به فکر کردن به این کردم که چرا گاهی اوقات زمان زیادی را صرف فکر کردن به مسائلی می‌کنم که در واقع اصلاً مهم نیستند. مانند پشه‌ها، این افکار می‌توانند در گوش شما ویزویز کنند و کافی است یکی دو عدد از آنها وجود داشته باشد تا شما را از کاری که باید انجام دهید، منحرف کنند.

مشکل اینجاست که بسیاری از این پشه‌ها را آن‌قدر در زندگی‌مان پذیرفته‌ایم که دیگر متوجه وجود آنها نمی‌شویم. مانند کسی که در نزدیکی یک مزرعه لبنیات زندگی می‌کند؛ ممکن است به قدری به بوی آن عادت کنید که دیگر حتی متوجه نشوید خانه‌تان بوی بدی می‌دهد.

البته ممکن است چیزهایی که بر ذهن شما تأثیر می‌گذارند، با دیگران متفاوت باشد. هدف من این نیست که شما را مضطرب کنم، بلکه می‌خواهم به شما آگاهی بدهم که برخی از این افکار و مشکلات ممکن است بدون اینکه بدانید بر شما تأثیر می‌گذارند. ممکن است برخی افراد اصلاً به به هم ریختگی فیزیکی اهمیت ندهند، اما ممکن است از فکر کردن به کارهای آینده ناراحت شوند. فقط شما می‌توانید تشخیص دهید که کدامیک از این موارد برای شما مفید است و کدامیک نه.

شلوغی فیزیکی

یکی از منابع حواس‌پرتی ذهنی، داشتن چیزهای زیاد و در هم ریخته در خانه یا محل کار است. هر چیزی که از جای خود خارج باشد، یک پشه ذهنی دیگر است که به طور ناخودآگاه توجه شما را جلب می‌کند. من خودم هیچ‌گاه فردی وسواسی در نظم و ترتیب نبودم، اما وقتی متوجه شدم که شلوغی فیزیکی چه تأثیری بر روانشناسی من می‌گذارد، سعی کردم فضای خود را مرتب‌تر کنم. حالا بیشتر به سبک مینیمالیستی در خرید و نگهداری وسایل توجه می‌کنم.

اگر شما هم در اطراف خود شلوغی دارید، بهتر است یک گوشه کوچک از اتاق یا میز خود را مرتب کنید. این کار تنها ۳۰ ثانیه وقت می‌برد و معمولاً فقط شامل جمع کردن وسایل است. هدف این است که آن منطقه مرتب را ببینید و از خود بپرسید که این وضعیت را چطور احساس می‌کنید. مقایسه کنید منطقه مرتب را با منطقه شلوغ. چگونه است اگر تمام اتاق مرتب باشد؟ اگر این موضوع برای شما اهمیت دارد، احتمالاً متوجه خواهید شد که تمایل به مرتب کردن محیط خود پیدا خواهید کرد.

بازگشت به گذشته

یکی از مسائلی که من خودم گاهی با آن دست و پنجه نرم می‌کنم، تفکر زیاد درباره گذشته است. بسیاری از افکار من مربوط به موقعیت‌هایی است که فکر می‌کنم در گذشته درست عمل نکرده‌ام یا افرادی که به نظرم من را آزار داده‌اند.

در گذشته، تمایل زیادی به زندگی در گذشته و نگرانی درباره تصمیمات غلط داشتم. اما به مرور زمان توانسته‌ام کنترل بیشتری پیدا کنم و این عادت را کاهش دهم. با این حال، هنوز گاهی اوقات این احساس به سراغم می‌آید. به محض اینکه متوجه می‌شوم که در حال فکر کردن به گذشته هستم، سعی می‌کنم ذهنم را به چیزی مفیدتر و سازنده‌تر مشغول کنم. این کار همیشه جواب نمی‌دهد، اما فکر می‌کنم این فرایندی است که به تکرار نیاز دارد.

اگر شما هم دچار این نوع تفکرات هستید، باید بدانید که گذشته را نمی‌توان تغییر داد و مهم‌تر از همه این است که به کارهایی که می‌توانید در حال حاضر انجام دهید، تمرکز کنید.

وظایف آینده

آیا تا به حال پیش آمده که بدانید باید کاری را در هفته آینده یا حتی ماه آینده انجام دهید، اما مدام به آن فکر کنید، حتی زمانی که قادر به انجام آن نیستید؟ این کار مقدار زیادی از ظرفیت ذهنی شما را مصرف می‌کند که می‌توانست برای کارهای ضروری‌تر و فوری‌تر استفاده شود.

این موضوع شامل تصمیم‌گیری‌های بزرگ هم می‌شود. اگر نمی‌توانید تصمیمی بگیرید، تلاش کنید که درباره آن نگرانی نداشته باشید. شاید متوجه شوید که چقدر احساس راحتی و آزادی بیشتری خواهید داشت وقتی که نگران مسائلی نباشید که هیچ اقدامی نمی‌توان برای آنها کرد.

انتقاد و شکایت

شاید متوجه نباشید، اما احتمالاً بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید شکایت می‌کنید یا از دیگران انتقاد می‌کنید. خود من در این زمینه پیشرفت کرده‌ام، اما وقتی خسته‌ام یا در وضعیت بد روحی قرار دارم، انتقادات و شکایات شروع می‌شود. این طبیعی است.

اما سعی کنید بیشتر به گفتار درونی خود توجه کنید و وقتی متوجه شدید که در حال شکایت از چیزی یا انتقاد از کسی هستید، آن لحظه خود را متوقف کنید. حتی اگر فرد مورد نظر واقعاً اشتباهی کرده باشد، انتقاد از او، حتی در ذهن خود، تنها بار منفی را برای شما به همراه دارد. برای جلوگیری از شکایت و انتقاد، می‌توانید چالش ۲۱ روزه بدون شکایت را امتحان کنید.

افراد آزاردهنده

گاهی اوقات نمی‌توان از افرادی که شما را آزار می‌دهند، کاملاً اجتناب کرد، مخصوصاً اگر این افراد اعضای خانواده یا همکاران شما باشند، اما می‌توانید میزان قرار گرفتن در معرض آنها را کاهش دهید. شاید فکر کنید که باید با این افراد ارتباط برقرار کنید، اما اگر برای شما حس بهتری دارد که کمتر با آنها وقت بگذرانید، احتمالاً همین کار را انجام دهید.

اگر آنها کاملاً سمی هستند و پس از گذراندن وقت با آنها احساس خستگی و اضطراب دارید، بهتر است تا حد ممکن از آنها دوری کنید. این کار آسان نیست، اما به نظر من این یکی از مهم‌ترین نکات در این فهرست است.

نظم دادن به اپلیکیشن‌ها در گوشی

یک پشه ذهنی دیگر، وجود تعداد زیادی اپلیکیشن در گوشی هوشمند شماست که هیچ‌گاه استفاده نمی‌کنید. از آنجا که گوشی‌های همراه چیزی هستند که همیشه به آنها نگاه می‌کنیم، بهتر است تجربه استفاده از آن را تا حد ممکن ساده و بی‌دردسر کنیم. من اپلیکیشن‌های زیادی داشتم که اصلاً از آنها استفاده نمی‌کردم و آنهایی را که دیگر به آنها نیاز نداشتم، حذف کردم.

همچنین برای مرتب کردن صفحه اصلی گوشی، اپلیکیشن‌ها را از صفحه اصلی به صفحه‌های دیگر منتقل کردم. این کار کمک می‌کند که فضای گوشی خلوت‌تر و کمتر شلوغ باشد.

لباسی که می‌پوشید

این مورد ممکن است عجیب به نظر برسد، اما نوع لباسی که هر روز می‌پوشید، احتمالاً تأثیر بیشتری بر روان شما دارد از آنچه که فکر می‌کنید. من نمی‌گویم که باید هر روز لباس‌های گران قیمت بپوشید، بلکه بالعکس. من معتقدم دو نوع لباس وجود دارد: آنهایی که شما را خوشحال می‌کنند و بقیه. لباس‌هایی که احساس خوبی به شما می‌دهند، حتی اگر گران نباشند، می‌توانند تأثیر زیادی بر روحیه شما داشته باشند.

هنگامی که متوجه شدم که لباس‌هایی که می‌پوشم تأثیر زیادی بر روانم دارند، تصمیم گرفتم به انتخاب‌های خود توجه بیشتری کنم و از خرید لباس‌هایی که احساس خوبی به من نمی‌دهند، خودداری کنم.

چگونه با ذهن‌آگاهی سود بیشتری ببریم؟

چارت‌ها و نمودارهای زیادی وجود دارد، و زمانی کم. معاملات و ترید می‌تواند شلوغ و پراسترس باشد، اما یادگیری معامله‌گری با ذهن‌آگاهی (Mindful Trading) می‌تواند کمک‌کننده باشد. اگر می‌خواهید عملکرد معاملاتی خود را بهبود بخشید، بررسی تمام عناصر بازی شما ضروری است.

در اینجا ۵ حوزه‌ای که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند و می‌توانید آگاهی و سود خود را افزایش دهید، ذکر شده است: وضعیت ذهنی خود را دوباره بررسی کنید، احساسات خود را بازبینی کنید، درباره نگرش خود به پول آگاه باشید، به الگوهای تکرارشونده رفتار خود توجه کنید، و سرانجام، در هنگام ترید، ذهنیت عینی را حفظ کنید.

وضعیت ذهنی خود را دوباره بررسی کنید

بسیار آسان است که بدون در نظر گرفتن وضعیت ذهنی‌تان به چارت‌ها نگاه کنید. شما استراتژی‌های خود را آزمایش کرده‌اید و هزاران ترید انجام داده‌اید. چرا این بار باید متفاوت باشد؟

واقعیت این است که وضعیت ذهنی شما می‌تواند از جلسه‌ای به جلسه دیگر به‌شدت متفاوت باشد. پس قبل از اینکه حتی پلتفرم چارتینگ خود را باز کنید، یک دقیقه وقت بگذارید تا ببینید چه احساسی دارید. آیا با کسی بحث کرده‌اید؟ یا روز را در ساحل استراحت کرده‌اید و آماده‌اید که کار کنید! فقط آگاهی از وضعیت ذهنی‌تان می‌تواند کافی باشد تا به آرامش برسید و به حالت ذهنی مناسب برای معامله‌گری وارد شوید.

احساسات خود را بلافاصله پس از ورود به یک معامله بررسی کنید

اگر یک معامله باز کنید و تا زمانی که به هدف سود (Profit Target) یا حد ضرر (Stop Loss) نرسد به آن نگاه نکنید، ممکن است یک بخش ارزشمند از اطلاعات را از دست بدهید. آن بخش اطلاعات، شهود (Intuition) شماست. برخی از معامله‌گران شهود خوبی دارند و برخی دیگر نه. پس مشخص کنید که چه چیزی برای شما بهترین کارایی را دارد.

چند دقیقه پس از ورود به معامله، افکار خود را در دفترچه معاملات (Trading Journal) ثبت کنید. آیا احساس اطمینان بیشتری نسبت به آن دارید یا نه؟

در ابتدا بر اساس این اطلاعات عمل نکنید. اما با گذشت زمان، ممکن است شروع به دیدن الگوهایی کنید. شاید شهود شما در مورد یک معامله به خوبی عمل کند. اگر این‌گونه بود، بدانید که معمولاً باید به شهود خود اعتماد کنید. اگر شهود شما بیشتر اوقات اشتباه است، باید دقیقاً طبق برنامه معاملاتی خود عمل کنید. این یک عنصر ظریف از معامله‌گری با ذهن‌آگاهی است، اما می‌تواند کمک زیادی کند.

نسبت به نگرش خود به پول آگاه باشید

یک مانع پنهان که بسیاری از مردم با آن مواجه می‌شوند، نفرت ناخودآگاه آن‌ها از پول است. در ظاهر، آن‌ها می‌گویند که می‌خواهند در فرست‌کلاس پرواز کنند و یک ماشین لوکس گران‌قیمت داشته باشند، اما در عمق وجودشان، جامعه، والدین و همسالانشان به آن‌ها القا کرده‌اند که پول بد است.

فیلم‌ها معمولاً افراد ثروتمند را به عنوان افراد طمع‌کار نشان می‌دهند. برخی از رهبران معنوی به پیروان خود می‌گویند که پول «ریشه همه شرارت‌هاست.» والدین به فرزندان خود می‌گویند «پول روی درخت‌ها نمی‌روید.» همکاران از رئیس متنفرند که به آن‌ها می‌گوید چه کار کنند و در یک خانه زیبا زندگی می‌کند.

البته، این بی‌معناست. پول نه خوب است و نه بد. فقط شخصیت واقعی شما را بزرگ‌تر می‌کند. شما می‌توانید از پول خود برای ساخت مدارس در کشورهای در حال توسعه استفاده کنید. می‌توانید از پول خود برای تأمین مالی اختراعاتی که جهان را تغییر می‌دهند، استفاده کنید. پس نسبت به نگرش‌های خود نسبت به پول آگاه‌تر باشید. یک دفترچه با خود داشته باشید و افکار خود را در مورد پول در طول روز بنویسید. شاید از آنچه کشف می‌کنید شگفت‌زده شوید.

نسبت به الگوهای تکراری آگاه باشید

آیا الگوهای خاصی وجود دارد که مرتباً در زندگی شما ظاهر می‌شوند؟ برای مثال، آیا تمایل دارید که در بسیاری از بحث‌ها شرکت کنید؟ خب، این ممکن است توضیح دهد که چرا معاملات باخت زیادی دارید. ممکن است شما بیشتر بر روی درست بودن تأکید کنید تا سودآور بودن. در واقع، شما با بازارها بحث می‌کنید.

این نشانه‌ای است که باید احتمالاً بیشتر در زندگی و در معاملات گوش دهید و به همه چیز توجه کنید.

در هنگام بررسی معاملات، ذهنیت عینی (Objective Mindset) را حفظ کنید

بسیار آسان است که وقتی در یک دوره باخت هستید، نسبت به خودتان ناامید شوید. این به‌ویژه زمانی صادق است که زمان بررسی دفترچه معاملات شما می‌رسد. حالا نمی‌گویم که حفظ یک ذهنیت عینی در زمان باخت آسان است. این می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد. اما مانند هر چیز دیگری، تمرین کردن مهارت می‌سازد.

از جایی که هستید شروع کنید، بهترین تلاش خود را بکنید و از آنجا پیش بروید. وقتی در یک دوره باخت هستید، فقط باز کردن دفترچه معاملات شما می‌تواند دردناک باشد. اولین قدم برای مواجهه با باخت‌های معاملاتی‌تان این است که به موارد زیر فکر کنید: حتی اگر معامله بدی بوده، می‌توانید از آن چیزی بیاموزید. آنچه انجام شده، انجام شده است. راهی پیدا کنید تا در دفعه بعد از آن جلوگیری کنید و بروید.

با بررسی دقیق‌تر، ممکن است متوجه شوید که در واقع به خوبی معامله می‌کنید، اما فقط با یک افت طبیعی (Drawdown) مواجه شده‌اید. همچنین از خود بپرسید که آیا این دو کار را انجام می‌دهید؟ آیا هویت شخصی خود را به نتایج معاملاتی‌تان بیش از حد وابسته کرده‌اید؟ اگر این‌گونه است، شما از یک ذهنیت متمرکز بر خود (Ego-Centered Mindset) برخوردارید. خود شما می‌خواهد درست باشد. خود شما می‌خواهد معامله‌گری بزرگ باشد. این هرگز به خوبی پایان نمی‌یابد. ذهنتان را آرام کنید و یاد بگیرید که از نتایج معاملاتی خود جدا شوید.

آیا با ریسک بیش از حد معامله می‌کنید؟ اگر مقدار قابل‌توجهی از پول را از دست می‌دهید، زمان آن است که ترید خود را کاهش دهید یا حتی به یک حساب دمو (Demo Account) منتقل شوید تا زمانی که بتوانید عملکرد خود را مشخص کنید. بررسی معاملات شما زمان مناسبی برای تفکر در مورد این است که چگونه می‌توانید عملکرد خود را به سطح بعدی ببرید. زمانی در تقویم خود برای انجام این کار به‌طور منظم تعیین کنید.

ساده‌ترین روش‌های مدیتیشن برای تریدرها

همانطور که شاید شنیده باشید، مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند که بهتر معامله کنید. اما باید بگویم که مثل هر روش دیگری، این روش برای همه مفید نیست. هنوز هیچ موردی را نشنیده‌ام که مدیتیشن پس از تلاش صادقانه، کمکی نکرده باشد. در این بخش، قصد دارم مدیتیشن را برای معامله‌گران معرفی کنم و امیدوارم که برخی از موانعی که مانع از امتحان کردن آن شده‌اند، برطرف شود. در اینجا خواهید فهمید که چرا مدیتیشن مؤثر است، چگونه می‌تواند مفید باشد و چگونه به درستی مدیتیشن کنید.

مدیتیشن یکی از تکنیک‌های مؤثر برای بهبود عملکرد ذهنی و روانی است که به ویژه برای معامله‌گران مفید است. این روش به فرد کمک می‌کند تا بر استرس، اضطراب، و فشارهای روانی که در فرآیند تصمیم‌گیری‌های مالی ایجاد می‌شود، غلبه کند. با مدیتیشن، فرد قادر است تمرکز خود را افزایش داده و بهبود عملکرد ذهنی خود را در موقعیت‌های استرس‌زا تجربه کند.

امواج مغزی به عنوان ابزار مهمی در این فرآیند شناخته می‌شوند، که بر اساس نوع فرکانس‌های مغزی، می‌توان وضعیت‌های مختلف ذهنی را شبیه‌سازی کرد. برای مثال، وضعیت‌های گاما، بتا، آلفا، تتا و دلتا هرکدام با حالات مختلفی از ذهن و فعالیت‌های مختلف همراه هستند که در مدیتیشن‌های پیشرفته می‌توانند منجر به بهبود کارایی و خلاقیت شوند. تحقیقات علمی نیز تأکید دارند که مدیتیشن می‌تواند از بروز بیماری‌های روانی جلوگیری کرده و به بهبود سلامت کلی فرد کمک کند.

برای شروع، روش‌های ساده‌ای مانند تمرکز بر نفس می‌تواند کمک‌کننده باشد. به علاوه، روش‌هایی مانند مدیتیشن فراشناختی و کی‌گون نیز می‌توانند برای افرادی که به دنبال روشی راحت‌تر و پویا‌تر هستند، مناسب باشند. در نهایت، به‌کارگیری منظم این تکنیک‌ها در زندگی روزمره، به‌ویژه قبل از جلسات معاملاتی، می‌تواند به فرد کمک کند تا در تصمیم‌گیری‌های مالی با وضوح و آرامش بیشتری عمل کند.

مدیتیشن و معامله‌گری: ایجاد تعادل و هماهنگی

مدیتیشن جزئی از آن چیزی است که من آن را «معامله‌گری جامع» می‌نامم. در این روش، شما فقط به جستجوی ورودی‌ها و خروجی‌های مناسب نمی‌پردازید، بلکه تمام جنبه‌های زندگی خود را در نظر می‌گیرید و به این فکر می‌کنید که چگونه می‌توانید آنها را بهبود بخشید تا عملکرد معاملاتی شما نیز بهبود یابد. به عبارت دیگر، شما از طریق بهبود کیفیت زندگی خود، به بهبود نتایج معاملاتی می‌رسید و این دو جنبه به طور متقابل یکدیگر را تقویت می‌کنند.

قبل از اینکه شروع کنیم، ممکن است فکر کنید که برای مدیتیشن باید به یک مذهب بپیوندید یا در یک گروه خاص زندگی کنید. اگرچه بسیاری از روش‌های مدیتیشن ریشه‌های مذهبی دارند، اما لازم نیست که شما به هیچ گروهی بپیوندید تا از فواید آن بهره‌مند شوید. همانطور که در معامله‌گری، شما آزادید از معلمان مختلف بیاموزید، در مدیتیشن نیز همینطور است. آنچه برای شما مفید است را بردارید و بقیه را کنار بگذارید.

مفهوم و فواید مدیتیشن

مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا بر حالت ذهن خود تسلط پیدا کنید. با اندازه‌گیری امواج مغزی خود (که فرکانس‌های الکترومغناطیسی مغز هستند)، می‌توانید وضعیت ذهنی خود را درک کنید. این فرآیند با استفاده از ابزارهایی که می‌توانید در خانه برای اندازه‌گیری امواج مغزی خود به کار ببرید، قابل انجام است.

در حقیقت، مغز شما همواره در حال تولید امواج مغزی است و بسته به نوع این امواج، در حالت‌های مختلف ذهنی قرار دارید. این امواج مغزی به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند که در اینجا به آنها اشاره می‌کنیم.

۱. گاما (Gamma) وقتی مغز شما فرکانس‌هایی بیشتر از ۳۰ هرتز تولید می‌کند، شما در وضعیت گاما قرار دارید. این وضعیت برای یادگیری فعال و حفظ اطلاعات بسیار مناسب است و معمولاً در مدیتیشن‌های پیشرفته به دست می‌آید.

۲. بتا (Beta) در وضعیت بتا، که فرکانس‌های مغزی بین ۱۲ تا ۳۰ هرتز است، شما در حالت بیداری و انجام فعالیت‌های روزمره مانند تحلیل و برنامه‌ریزی قرار دارید.

۳. آلفا (Alpha) امواج آلفا بین ۸ تا ۱۲ هرتز قرار دارند و این فرکانس‌ها با تفکر آگاهانه و حالت آرامش همراه هستند. در این حالت، معمولاً بیشترین خلاقیت را تجربه خواهید کرد.

۴. تتا (Theta) امواج تتا بین ۴ تا ۸ هرتز قرار دارند و این وضعیت معمولاً با مدیتیشن عمیق و آگاهی همراه است. در این حالت، شما توانایی بیشتری برای تجسم و حل مسائل پیچیده به صورت خلاقانه خواهید داشت.

۵. دلتا (Delta) امواج دلتا کمتر از ۴ هرتز هستند و در هنگام خواب عمیق مشاهده می‌شوند. برخی از مدیتیشن‌کنندگان پیشرفته می‌توانند این وضعیت را حتی در حالت بیداری تجربه کنند.

چگونه می‌توانیم از این وضعیت‌ها بهره‌برداری کنیم؟

با استفاده از دستگاه‌های مختلف، می‌توانید وضعیت مغزی خود را اندازه‌گیری کرده و بررسی کنید که کدام وضعیت‌ها برای شما مفیدترند. بعضی از دستگاه‌ها از طریق بازخورد بیولوژیکی می‌توانند استرس و وضعیت ذهنی شما را اندازه‌گیری کنند.

مزایای مدیتیشن برای معامله‌گران

مدیتیشن می‌تواند تمرکز شما را بهبود ببخشد، شما را در برابر فشارها آرام نگه دارد و عملکرد کلی شما را ارتقا دهد. اما فواید آن به اینجا ختم نمی‌شود. شما احتمالاً متوجه خواهید شد که در زندگی روزمره نیز آرامش بیشتری پیدا می‌کنید و می‌توانید با موقعیت‌هایی که در گذشته ممکن بود شما را تحت فشار قرار دهند، بهتر کنار بیایید.

تحقیقات علمی از جمله مطالعات هاروارد نشان می‌دهند که مدیتیشن حتی می‌تواند از بروز بیماری‌ها جلوگیری کند. بنابراین، نه تنها در زمینه معامله‌گری، بلکه در تمام جنبه‌های زندگی می‌توانید از این روش بهره‌مند شوید.

چگونه به درستی مدیتیشن کنیم؟

برخلاف آنچه که ممکن است در اینترنت بخوانید، هیچ روشی وجود ندارد که بتوان آن را به عنوان روش «درست» مدیتیشن معرفی کرد. بر اساس تحقیقات و تجربیات شخصی من در طی بیش از ۲۰ سال، من معتقدم که «مدیتیشن درست» نوعی است که شما بتوانید آن را به طور منظم انجام دهید.

اما برای شروع، در اینجا یک راهنمای ساده برای مدیتیشن ارائه می‌شود که می‌توانید قبل از هر جلسه معاملاتی انجام دهید.

مدیتیشن پایه برای معامله‌گران

اگر به دنبال راهی ساده برای شروع هستید، این ساده‌ترین فرم مدیتیشن است که هر کسی می‌تواند انجام دهد. فقط کافی است که این روش را برای پنج روز پشت سر هم انجام دهید و سپس ببینید که چه احساسی پیدا می‌کنید:

  • در یک مکان راحت بنشینید و پشت خود را صاف نگه دارید.
  • چشمان خود را ببندید و به آرامی و به طور یکنواخت نفس بکشید. فقط از طریق بینی نفس بکشید و نفس خود را از طریق دهان یا بینی خارج کنید.
  • تمرکز خود را روی نفس‌ کشیدن بگذارید و سعی کنید به هیچ چیزی غیر از نفس‌ کشیدن فکر نکنید. افکار به ذهن شما می‌آیند، آنها را همانند افرادی که از کنار شما می‌گذرند، رها کنید.
  • این کار را برای یک دقیقه در ابتدا انجام دهید. اگر نیاز دارید، می‌توانید از تایمر با صدای ملایم استفاده کنید.
  • پیش از اینکه چشم‌های خود را باز کنید، یک نفس عمیق بکشید و خود را در حالت آرام و متمرکز تجسم کنید. سپس، نفس خود را بیرون دهید و به آرامی بلند شوید.

مدیتیشن فراشناختی (Transcendental Meditation)

مدیتیشن فراشناختی یکی از روش‌های محبوب است که به دلیل سادگی آن، طرفداران زیادی پیدا کرده است. افرادی مانند پل مک‌کارتنی و الن دی‌جنرس از طرفداران این روش هستند. این روش به هیچ مذهب خاصی وابسته نیست و به همین دلیل برای بسیاری از افراد جذاب است.

کی‌گون (Qi Gong)

برای افرادی که از نشستن طولانی‌مدت بیزارند، روش‌هایی مانند کی‌گون می‌توانند مناسب باشند. این روش که بیشتر بر روی حرکت بدن و تنفس متمرکز است، برای ایجاد تعادل در بدن و ذهن بسیار مفید است.

مدیتیشن کی‌گون (Qigong) یک تمرین باستانی چینی است که ترکیبی از حرکت، تنفس و تمرکز است. این روش نه‌تنها به عنوان یک مدیتیشن، بلکه به عنوان یک تمرین فیزیکی و روانی برای تقویت انرژی حیاتی بدن، آرامش ذهن و بهبود سلامت عمومی شناخته می‌شود. در کی‌گون، هدف اصلی این است که انرژی (چی یا Qi) در بدن به جریان بیفتد و متعادل شود تا فرد احساس آرامش و انرژی بالایی داشته باشد. این روش به‌ویژه برای افرادی که نمی‌خواهند مدیتیشن‌هایی که نیاز به نشستن طولانی دارند را امتحان کنند، مناسب است.

اجزای اصلی مدیتیشن کی‌گون

* حرکات بدنی: در کی‌گون، مجموعه‌ای از حرکات نرم و آرام وجود دارد که معمولاً به صورت آهسته و هماهنگ با تنفس انجام می‌شود. این حرکات به گونه‌ای طراحی شده‌اند که جریان انرژی در بدن آزاد شود و سیستم‌های مختلف بدن مانند دستگاه عصبی، گردش خون و تنفسی تقویت شود. * تنفس عمیق: تنفس یکی از اجزای کلیدی در کی‌گون است. تنفس باید عمیق، آرام و از دیافراگم باشد تا بدن و ذهن در حالت آرامش عمیق قرار گیرند. تنفس‌های عمیق و منظم به کاهش استرس کمک می‌کند و باعث افزایش اکسیژن‌رسانی به بدن می‌شود. * تمرکز ذهنی: در کی‌گون، تمرکز بر روی انرژی یا چی و حرکت آن در بدن است. این تمرکز ذهنی به فرد کمک می‌کند که از افکار مزاحم رهایی یابد و به حالت آگاهی کامل و آرامش برسد. بسیاری از تمرینات کی‌گون، ذهن را در حالت حاضر و این لحظه نگه می‌دارند و از تفکرات پراکنده جلوگیری می‌کنند. * آگاهی از بدن: آگاهی از بدن، یعنی توجه به احساسات و وضعیت فیزیکی بدن در حین تمرینات کی‌گون. این آگاهی به فرد کمک می‌کند تا هرگونه تنش یا محدودیت در بدن خود را شناسایی کرده و از آن‌ها رهایی یابد.

مبارزه با عادات بد در ترید

موفقیت به‌عنوان یک معامله‌گر به‌معنای سودآور بودن مداوم در درازمدت است و این مستلزم ایجاد یک برنامه معاملاتی خوب و مهمتر از همه، پایبندی به آن است. یکی از مخرب‌ترین عاداتی که یک معامله‌گر می‌تواند داشته باشد، نادیده گرفتن قوانین برنامه معاملاتی خود در مورد زمان ورود و خروج از معامله است. ترک این عادت بد به‌معنای بررسی انتقادی نحوه مشاهده موفقیت یا شکست هر معامله است.

بسیار مهم است که یک معامله‌گر موفقیت یا شکست هر معامله را بر اساس اینکه آیا از قوانین معاملاتی خود پیروی کرده است ارزیابی کند؛ نه اینکه آیا معامله منجر به سود یا زیان شده است یا نه.

بازتعریف موفقیت و شکست در تجارت

برای شکستن عادات بد معاملاتی، بسیار مهم است که معامله‌گران موفقیت یا شکست هر معامله را بر اساس پایبندی به برنامه معاملاتی خود قضاوت کنند، نه اینکه آیا معامله منجر به سود یا زیان شده است. اگر یک معامله بی‌انضباط انجام می‌دهید، معامله‌ای که توسط برنامه شما دیکته نشده است، باید آن را به‌عنوان یک معامله شکست‌خورده در نظر بگیرید. شما نمی‌توانید با تبریک به خودتان نظم و انضباط ضعیف را تقویت کنید.

از سوی دیگر، اگر معامله خود را طبق برنامه انجام می‌دهید اما همچنان ضرر می‌کنید، باید آن را به عنوان یک معامله موفق در نظر بگیرید، زیرا برنامه خود را دنبال کرده‌اید. هر طرح معاملاتی خوب، معاملاتی را هم از دست می‌دهد. اگر خود را به خاطر یک معامله بازنده که طبق برنامه انجام شده است سرزنش کنید، احتمال اینکه در آینده از آن برنامه پیروی کنید، بسیار کمتر خواهد بود. این امر منجر به معاملات تکانشی می‌شود که می‌تواند حساب‌های معاملاتی را در طول زمان از بین ببرد.

نمونه‌ای از یک معامله بد که پول به همراه می‌آورد

یکی از رایج‌ترین عادات بد که می‌تواند منجر به فاجعه شود، نگه‌داشتن یک معامله ضررده است؛ آن هم زمانی که بسیار فراتر از سطح توقف ضرر شما حرکت می‌کند، به این امید که برگردد و سودده شود. در چنین حالتی اگر پیش‌بینی شما درست از آب دربیاید و سود کنید، باز هم این سود بد است. چرا؟ چون به‌خودی‌خود عادت بد را تقویت می‌کند.

اما حتی بدتر است اگر به خودتان تبریک بگویید و از آن پس تا زمانی نگه‌داشتن یک سهم را ادامه دهید که معامله تغییر کند و سودده شود. کسب سود در معامله‌ای مانند این تقریباً همیشه نتیجه شانس است، و شانس همیشه تمام می‌شود، و معمولاً با نتایج فاجعه‌بار، اگر سطوح توقف ضرر نادیده گرفته شود.

استفاده از پاداش‌ها برای ایجاد عادات معاملاتی خوب

اولین قدم برای تعریف مجدد موفقیت و شکست در معاملات فردی، تغییر گفتگوی درونی است. معامله‌گران باید زمانی که برنامه‌های خود را دنبال می‌کنند، خواه معامله سودآور باشد یا نه، خود را تحسین کنند و زمانی که این کار را نمی‌کنند، باید شکست را بپذیرند. آنها حتی ممکن است برای پیروی از برنامه معاملاتی خود در طول یک معامله بازنده پاداش کوچکی به خود بدهند یا به دلیل انحراف از برنامه از آن خودداری کنند.

شکستن قوانین معاملاتی: فاجعه در درازمدت

اولین قدم برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق این است که مطمئن شوید برنامه شما سودآور است. با این حال، شرایط بازار در طول زمان تغییر می‌کند و یک برنامه معاملاتی که در یک سال سودآور است ممکن است سال بعد به خوبی کار نکند. بنابراین اگر در حالی که قوانین معاملاتی خود را رعایت می‌کنید، به طور مداوم شروع به ضرر کردید، همیشه می‌توانید به عقب برگردید و برنامه معاملاتی خود را دوباره بررسی و تنظیم کنید.

معامله بیش از حد را ترک کنید

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که دائماً به صفحه معاملات خود چسبیده‌اید و به دنبال فرصت بعدی هستید؟ این رفتار عجولانه که به نام معامله‌گری بیش از حد شناخته می‌شود، می‌تواند به‌سرعت سودهای شما را از بین ببرد. خبر خوب این است که شما می‌توانید این وسوسه را کنترل کرده و به یک معامله‌گر استراتژیک تبدیل شوید. این بخش ۱۴ نکته مهم را برای ایجاد انضباط، مدیریت ریسک و جلوگیری از معامله‌گری بیش از حد به شما معرفی می‌کند. با اجرای این استراتژی‌ها، تمرکز و کنترلی را که برای موفقیت در بازار نیاز دارید، به دست خواهید آورد.

معامله‌گری بیش از حد، به معنای انجام معاملات بیش از اندازه و بدون استراتژی مشخص، می‌تواند به‌سرعت سودهای شما را نابود کند. این بخش از مقاله، شما را با راهکارهایی همچون تدوین برنامه معاملاتی، تعیین محدودیت‌های معاملاتی، مدیریت ریسک، و تقویت تمرکز ذهنی آشنا می‌کند. با پیاده‌سازی این راهکارها، معامله‌گران قادر خواهند بود تا از رفتارهای احساسی جلوگیری کرده و با اعتماد به نفس بیشتری در بازار فعالیت کنند.

تدوین یک برنامه معاملاتی

داشتن یک برنامه معاملاتی تعریف شده به شما کمک می‌کند تا از وسوسه‌های احساسی جلوگیری کنید. این برنامه باید نقاط ورود و خروج معاملات را مشخص کند و عواملی مانند سیگنال‌های قیمتی، شکست‌ها، زمینه‌های زمانی بالاتر، اندیکاتورهای تکنیکال و شرایط بازار را در نظر بگیرد. این رویکرد استراتژیک، احساسات را از معاملات شما حذف کرده و به شما کمک می‌کند از فرصت‌هایی که با قوانین تست‌شده شما همخوانی دارند، بهره‌برداری کنید. با برنامه‌ریزی معاملات، شما خود را برای یک رویکرد متمرکزتر و سازمان‌یافته‌تر آماده می‌کنید.

تعیین محدودیت‌های معاملاتی

معامله‌گری بیش از حد اغلب از تمایل به حضور مداوم در بازار ناشی می‌شود. محدودیت‌هایی را برای فعالیت‌های معاملاتی روزانه یا هفتگی خود تعیین کنید. این محدودیت‌ها می‌تواند شامل حداکثر تعداد معاملات، مقدار سرمایه‌ای که می‌توانید در هر معامله ریسک کنید، یا ترکیبی از هر دو باشد. محدود کردن فعالیت‌های خود به شما این امکان را می‌دهد که معاملات با کیفیت را اولویت دهید و تصمیمات عجولانه بر اساس نویزهای بازار را کاهش دهید.

اولویت دادن به مدیریت ریسک

هر معامله با ریسک ذاتی همراه است. برنامه معاملاتی شما باید استراتژی‌های مدیریت ریسک را برای به حداقل رساندن زیان‌ها در بر داشته باشد. یک روش معمول این است که تنها درصد کمی از سرمایه معاملاتی خود را در هر معامله ریسک کنید. برای مثال، با محدود کردن ریسک به ۱٪ در هر معامله، یک روند باخت طولانی حساب شما را به‌کلی نابود نمی‌کند.

برنامه‌ریزی برای استراحت‌های ذهنی

معامله‌گری می‌تواند از نظر ذهنی خسته‌کننده باشد. با وارد کردن استراحت‌های کوتاه در روال روزانه خود، از خستگی تصمیم‌گیری و نوسانات احساسی جلوگیری کنید. از پای چارت‌ها بلند شوید، ۱۵ دقیقه قدم بزنید، یک قهوه بخورید یا چند حرکت کششی انجام دهید. این استراحت‌های کوتاه ذهن شما را تازه کرده و شما را با تمرکز و آرامش بیشتری به بازار بازمی‌گرداند.

احساسات می‌توانند بزرگ‌ترین دشمن شما در معاملات باشند. ترس از دست دادن (FOMO) یا تمایل به جبران زیان‌ها می‌تواند منجر به معاملات عجولانه شود. با تمرین ذهن‌آگاهی و تقویت تکنیک‌های کنترل احساسی، احساسات خود را مدیریت کنید. قبل از انجام معامله از خود بپرسید که آیا این معامله با برنامه شما همخوانی دارد و آیا احساساتتان بر تصمیم شما تأثیر گذاشته‌اند یا نه؟

موانع سرمایه‌گذاری موفق و راه‌حل‌های آن

بسیاری از سرمایه‌گذاران تصمیمات خود را بر اساس احساسات، شایعات یا دنبال کردن ترندهای مهم قرار می‌دهند و در نتیجه اغلب ضرر می‌کنند. اما با وجود شکست‌هایشان، آنها به همان رفتار ادامه می‌دهند و به همان نتایج می‌رسند. از بین بردن موانع موفقیت برای تغییر رفتار سرمایه‌گذاران و توانمندسازی آنها برای موفقیت بسیار مهم است.

همه سرمایه‌گذاران، فارغ از اینکه چقدر موفق هستند، باید تلاش کنند به طور مداوم موانع جدید را همانطور که ظاهر می‌شوند حذف کنند. هر سرمایه‌گذار موانع خاص خود را دارد که باید بر آنها غلبه کند، و موانعی که در اینجا مورد بحث قرار می‌گیرد برخی از رایج‌ترین آنهاست: احساسات، ناآگاهی، و از دست دادن تصویر بزرگ و چشم‌انداز مؤثر.

احساسات

احساسات یکی از رایج‌ترین تجربیات انسان است. ترس و طمعِ بسیاری از سرمایه‌گذاران فردی، اغلب توانایی آنها را برای تفکر منطقی در مورد یک فرصت سرمایه‌گذاری از بین می‌برد. این منجر به تصمیمات سرمایه‌گذاری ضعیف و معمولاً از دست دادن پول می‌شود.

به عنوان مثال، حتی اگر فروش بالا و خرید کم به نفع سرمایه‌گذار باشد، سرمایه‌گذاران از فروش سهام برنده متنفرند و تمایلی به خرید سهام خارج از علاقه خود ندارند. علاوه بر این، بسیاری از سرمایه‌گذاران سرمایه‌گذاری های برنده را بیش از حد طولانی نگه می‌دارند. وقتی ضررده می‌شوند، آنها را همچنان نمی‌فروشند و امیدوارند به اوج قبلی خود بازگردند. آنها حتی به خود می‌گویند که آن را می‌فروشند، اما در صورتی که به سطحی که آن را خریداری کرده‌اند بازگردد.

در چنین وضعیتی، سرمایه‌های ما به یک سرمایه‌گذاری ضررده گره خورده است و بنابراین قادر به ایجاد بازدهی نیست. این امر موجودی حساب را کاهش می‌دهد و سطح استرس را بالا می‌برد. اکثر سرمایه‌گذاران نگه داشتن سرمایه‌گذاری بیش از حد طولانی را اشتباهی می‌دانند که بیشترین ضرر را برای موفقیت آنها داشته است.

ناآگاهی

گاهی اوقات سرمایه‌گذاران به اشتباه فکر می‌کنند که شما فقط باید سهام مناسب را بخرید و بفروشید و همیشه می‌توانید درآمد کسب کنید. سرمایه‌گذاران گاهی اوقات می‌توانند درک کمی از نحوه عملکرد بازارها، آنچه باعث افزایش قیمت سهام و عملکرد سرمایه‌گذاری موفق می‌شود، داشته باشند. علاوه بر این، بسیاری از سرمایه‌گذاران تمایل دارند توانایی خود را برای شکست دادن بازار (beating the market) بیش از حد تخمین بزنند و در نتیجه، ریسک‌های غیرضروری را متحمل می‌شوند.

به عنوان مثال، حتی اگر سرمایه‌گذاران متوجه شوند که نباید پرتفوی خود را با پول بیش از حد در یک سرمایه‌گذاری تغذیه کنند، به این کار ادامه می‌دهند. اغلب اوقات، مردم سهام زیادی را در شرکتی که در آن مشغول به کار هستند خریداری می‌کنند، با این حال، این ممکن است سرمایه‌گذاران را با سبدی مواجه کند که فاقد تنوع است.

بسیاری از سرمایه‌گذاران نمی‌دانند که اوراق قرضه چگونه کار می‌کند، بنابراین از آنها اجتناب می‌کنند. تعداد کمی متوجه می‌شوند که اوراق قرضه در صورت اعلام ورشکستگی یک شرکت، موقعیت ترجیحی (preferred position) دارند. بسیاری دیگر نمی‌دانند که وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد، قیمت اوراق قرضه معمولاً کاهش می‌یابد. وقتی نوبت به درک مفاهیم مهمی مانند نحوه تعیین نرخ بهره و منحنی بازده (yield curve) توسط بانک مرکزی می‌رسد، حتی تعداد کمتری از سرمایه‌گذاران دانش کافی برای تصمیم‌گیری منطقی را دارند.

در نهایت، اکثر سرمایه‌گذاران نمی‌دانند چه زمانی سهامی را بفروشند که به طور قابل‌توجهی به سود برسند. آنها به جای فروش بخشی از موقعیت خود به نگه داشتن سهام ادامه می‌دهند تا مقداری از سود را به دست آورند و سرمایه را برای سرمایه‌گذاری‌های دیگر در دسترس قرار دهند. آنها متوجه نمی‌شوند که با افزایش قیمت سهام، سبد سهام آنها به طور فزاینده‌ای نامتعادل می‌شود.

بازار یک اکولایزر (equalizer) عالی است و معمولا پرتفوی‌ها را برای سرمایه‌گذاران تنظیم می‌کند؛ گرچه گاهی اوقات باعث ناراحتی آنها می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران با این تصور که تعادل مجدد مستلزم فروش برخی از سرمایه‌گذاری‌هایی است که بهترین عملکرد را داشته‌اند و خرید سهام با کیفیت بیشتری که عقب مانده‌اند، سردرگم شده‌اند.

از دست دادن چشم‌انداز بلندمدت

در حالی که بسیاری از سرمایه‌گذاران می‌گویند با چشم‌انداز بلندمدت سرمایه‌گذاری می‌کنند، به تصمیم‌گیری بر اساس حرکات و ایده‌های کوتاه‌مدت ادامه می‌دهند. اکثر سرمایه‌گذاران بر این باورند که تعیین اهداف بلندمدت برای مواردی مانند خرید خانه، پس‌انداز برای دانشگاه و تأمین بازنشستگی مهم است، اما آنها نمی‌توانند برنامه‌های مالی (financial plans) قابل‌قبولی برای انجام این کار ایجاد کنند.

بدون وجود این برنامه‌ها، تصمیمات آنها منوط به جزر و مد بازار فعلی است. تصمیم‌گیری بر اساس نوسانات غیرقابل پیش‌بینی بازار می‌تواند خطرناک باشد و احتمال زیادی وجود دارد که این سرمایه‌گذاران تصمیم اشتباهی بگیرند و مانع از دستیابی به اهداف بلندمدت خود شوند.

هنگامی که سرمایه‌گذار متوسط متوجه می‌شود که بازار افزایش یافته است، پول نقد را به سهام و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک می‌ریزد و سعی می‌کند بخشی از سودی را که متخصصان به دست آورده‌اند کسب کند. هنگامی که بازار وارد رکود می‌شود، سرمایه‌گذار متوسط وحشت می‌کند و در نزدیکی کف می‌فروشد. اغلب اوقات، این الگو ادامه می‌یابد و باعث می‌شود سرمایه‌گذار متوسط بیشتر سرمایه خود را از دست بدهد و از سهام ناامید شود.

راهکارهایی برای رفع موانع

مهم نیست که موانع شما چه هستند، مهم است که یک برنامه عمل‌گرایانه برای از بین بردن آنها تهیه کنید. در اینجا هفت مرحله وجود دارد که می‌توانید برای از بین بردن این موانع برای موفقیت سرمایه‌گذاری خود انجام دهید:

۱. یاد بگیرید که بر عملکرد خود نظارت کنید: اندازه‌گیری عملکرد شما سابقه‌ای ایجاد می‌کند که متوجه می‌شوید کدام ایده‌ها سودآور بوده‌اند و کدام نبوده‌اند. این به شما امکان می‌دهد اشتباهاتی پرتکرار خود را کنار بگذارید. بدین ترتیب، حداقل باید روند کلی بازار، منطق انجام معامله، تارگت خروج، و حد ضرر متحرک را مستند کنید. این کار را برای هر خرید و همچنین فروش انجام دهید. این مستندسازی در ارزیابی فعالیت‌های سرمایه‌گذاری شما در طول زمان بسیار مفید خواهد بود و می‌توان از آن برای شناسایی موانعی که مانع موفقیت شما می‌شود استفاده کرد.

۲. هنگامی که رفتار خود را اندازه‌گیری کردید، می‌توانید آنچه را که می‌خواهید تغییر دهید شناسایی کنید: فعالیت معاملاتی گذشته خود را بررسی کنید و به دنبال الگوهایی باشید که به موانع موفقیت اشاره می‌کنند. آیا بدون انجام تکالیف خود به طور تکانشی سهام داغ بعدی را خریداری می‌کنید؟ آیا منطق شما برای خرید سهام بیشتر اوقات اشتباه است؟ نکته کلیدی این است که رفتار سرمایه‌گذاری را که مانع عملکرد شما می‌شود، شناسایی کنید.

۳. روی آنچه باید تغییر دهید متمرکز بمانید: تغییر رفتار نیاز به تمرکز ثابت بر آنچه می‌خواهید تغییر دهید دارد؛ مانند هر تلاشی برای تغییر رفتار، باید بر اقداماتی متمرکز بمانید که برای تقویت رفتار سرمایه‌گذاری مورد نظر خود انجام می‌دهید. اگر احساس می‌کنید روی چگونگی تغییر رفتار خود متمرکز نیستید، از سرمایه‌گذاری کنار بکشید تا زمانی که تمرکز خود را به دست آورید.

۴. نحوه برخورد با ضرر را مشخص کنید: ضرر بخشی از سرمایه‌گذاری است. یادگیری نحوه برخورد با آنها یکی از مقدمات اصلی رفتار سرمایه‌گذاری موفق است. این کار با تعیین کردن حد ضرر و منطق معامله شروع می‌شود. هنگامی که این معیار به دست آمد، ضرر را می‌پذیرید و ادامه می‌دهید. مقابله و پذیرش ضرر یک مهارت معاملاتی و یک رفتار ضروری است. با تبدیل اجرای یک معامله بازنده به یک فرآیند خودکار در استراتژی معاملاتی خود، احساسی را که از ضرر ناشی می‌شود حذف می‌کنید. این شما را بدون ترس به فرصت بعدی می‌برد.

۵. در یک استراتژی سرمایه‌گذاری متخصص شوید: راه‌های زیادی برای ارزیابی بازار و انتخاب سهامی وجود دارد که فرصت‌های سرمایه‌گذاری خوبی را ارائه می‌دهند. اغلب اوقات، سرمایه‌گذاران در تمام اطلاعات موجود غرق می‌شوند. به جای تلاش برای درک همه دیدگاه‌ها در مورد یک سهام، بهتر است با یک استراتژی سرمایه‌گذاری اثبات شده آشنا شوید. در حالی که ممکن است برخی از فرصت‌ها را از دست بدهید، در رویکرد سرمایه‌گذاری خود اعتماد به نفس خواهید یافت. دانشی که به دست می‌آورید پایه محکمی برای سرمایه‌گذاری شما ایجاد می‌کند. بعداً، زمانی که در این رویکرد متخصص شدید، می‌توانید پایگاه دانش خود را با افزودن یک رویکرد جدید که استراتژی اثبات شده شما را تعریف می‌کند، گسترش دهید.

۶. یاد بگیرید که مبتنی بر احتمالات فکر کنید: از آنجا که بازار در حرکت دائمی است، سرمایه‌گذار را در موقعیتی قرار می‌دهد که به طور مداوم نسبت ریسک به پاداش (risk-reward ratio) هر فرصت را ارزیابی کند. شما نمی‌توانید بازار را جابجا کنید، بنابراین باید ارزیابی کنید که بیشترین احتمال حرکت بازار، بخش‌های کلیدی و سهامی که تماشا می‌کنید چیست. ارزیابی آنچه به احتمال زیاد از نظر احتمالات اتفاق می‌افتد به شما کمک می‌کند تا قضاوت‌های سرمایه‌گذاری معتبری داشته باشید.

۷. بیاموزید عینی باشید: بسیاری از سرمایه‌گذاران می‌خواهند باور کنند که بازار آنچه را که فکر می‌کنند باید انجام دهد، به جای کاری که واقعا انجام می‌دهد. بازار همان کاری را انجام می‌دهد که خودش می‌خواهد. اگر سرمایه‌گذاران چشم‌انداز عینی داشته باشند، بهترین خدمت را به خود می‌کنند. اگر عینی رفتار کنید برای اقدام سریع تحت‌فشار قرار نخواهید گرفت. از تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری نترسید و نظر خود را به بازار تحمیل نکنید. اگر چنین روشی را در پیش بگیرید، آنچه را که بازار می‌خواهد به شما بگوید احساس خواهید کرد.

شانس دارید یا مهارت؟

«هیچ‌کس به طور ذاتی خلبان متولد نمی‌شود» (چاک ییگر). چارلز چاک ییگر یک نماد آمریکایی است. او کار خود را به‌عنوان مکانیک آغاز کرد. اما در سپتامبر ۱۹۴۲، وارد برنامه آموزشی خلبانی شد و به یک خلبان جنگنده تبدیل شد و در طول جنگ جهانی دوم با هواپیماهای P-51 Mustang پرواز می‌کرد. پس از جنگ، او یک خلبان آزمایشی شد و در تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۴۷، اولین فردی شد که رسماً سریع‌تر از سرعت صوت پرواز کرد.

او بعدها در جنگ ویتنام فرماندهی اسکادران‌های جنگنده را به عهده داشت و در کتاب The Right Stuff که در سال ۱۹۸۳ به فیلم تبدیل شد، به تصویر کشیده شد. او در سال ۱۹۷۵ از نیروی هوایی به عنوان یک ژنرال بازنشسته شد.

نکته اینجاست که چاک ییگر در پرواز چیزهای زیادی می‌دانست. چرا من در یک سایت معامله‌گری در مورد یک خلبان نیروی هوایی صحبت می‌کنم؟ زیرا هر بار که با کسی صحبت می‌کنم که فکر می‌کند معامله‌گری چیزی است که می‌تواند ظرف یک یا دو ماه آن را «یاد بگیرد» و به سرعت شروع به کسب درآمد کند، به یاد این نقل‌قول از آقای ییگر می‌افتم.

هیچ‌کس به طور ذاتی معامله‌گر یا خلبان متولد نمی‌شود؛ هر دو نیازمند آموزش، تمرین و پشتکار هستند. خلبانان جنگنده و معامله‌گران هر دو باید بر ترس‌های خود غلبه کنند و در شرایط استرس‌زا، تصمیمات صحیح بگیرند. در خلبانی، ورود به نبرد هوایی و مواجهه با خطرات نیازمند کنترل ترس و اعتماد به مهارت‌هاست، درست مانند معامله‌گرانی که در موقعیت‌های بحرانی بازار باید تصمیم‌گیری‌های صحیح داشته باشند. در هر دو حوزه، موفقیت به توانایی شناسایی فرصت‌های مناسب و زمان‌بندی دقیق وابسته است.

در خلبانی، واکنش‌های سریع و دقیق در لحظات حساس حیاتی است و معامله‌گران نیز باید در بهترین وضعیت ذهنی و جسمی باشند تا بتوانند به موقع و با دقت عمل کنند. عدم تمرکز یا آمادگی جسمانی ضعیف می‌تواند باعث اشتباهات پرهزینه شود. همچنین، معامله‌گران مانند خلبانان باید از اشتباهات معمول خودداری کنند، منابع خود را به‌درستی مدیریت کنند و از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده اجتناب کنند.

هیچ فردی به‌طور ذاتی معامله‌گر متولد نمی‌شود

همان‌طور که هیچ خلبان جنگنده‌ای به‌طور ذاتی متولد نمی‌شود، من اعتقاد دارم که هیچ معامله‌گری هم به‌طور ذاتی متولد نمی‌شود. البته، ممکن است برخی افراد در ابتدای کار کمی بهتر از دیگران عمل کنند، اما هنوز هم برای رسیدن به سودآوری مداوم به تلاش سخت نیاز است. موفقیت‌های ابتدایی اغلب ناشی از شانس کور هستند و به معامله‌گران تازه‌کار تصور اشتباهی از استعداد ذاتی می‌دهند.

من هرگز در یک جت جنگنده نبوده‌ام، چه برسد به این‌که با یکی از آنها پرواز کنم. نزدیک‌ترین تجربه من به پرواز یک هواپیما، کنترل یک هواپیمای تک‌موتوره بر فراز لس‌آنجلس به مدت حدود ۱۰ دقیقه بود. اما می‌توانم تصور کنم که انجام کار درست در یک نبرد هوایی اغلب بر خلاف هر غریزه انسانی است، درست مانند انجام کار درست در یک معامله بد. چگونه این دو فعالیت مشابه هستند؟

باید بر ترس غلبه کنید

یکی از بزرگترین موانع در راه رسیدن به معامله‌گری سودآور، ترس است. ممکن است از این‌که یک معامله را شروع کنید بترسید، به دلیل ترس از دست دادن پول. سپس هنگامی که معامله‌ای انجام دادید و سودآور شد، ترس از دست دادن سود به وجود می‌آید. همچنین، ترس از دست دادن تمام حساب معاملاتی خود وجود دارد (زمانی که بیش از حد معامله می‌کنید).

حتی نشستن در یک جت جنگنده نیازمند غلبه بر بسیاری از ترس‌ها است. سپس باید به سمت دیگر جت‌ها پرواز کنید، که تلاش می‌کنند با موشک‌های حرارتی شما را ساقط کنند؟ این کار برای من نیست، اما از این‌که برخی افراد توانایی غلبه بر ترس‌های خود را دارند و این کار را انجام می‌دهند، قدردانی می‌کنم.

موفقیت در هر دوی این مشاغل وابسته به آموزش خود است تا در مواقع استرس‌زا کار درست را انجام دهید. خوشبختانه، معامله‌گری می‌تواند کمتر استرس‌زا باشد تا پرواز با یک جت جنگنده، اگر به درستی آموزش ببینید. اما وقتی در یک معامله بد با اندازه موقعیت بیش از حد بزرگ قرار دارید، ممکن است احساس کنید که یک اسکادران از هواپیماهای دشمن در حال شکار شما هستند. واکنش طبیعی ما فرار از ترس است، اما این دو فعالیت نیازمند این هستند که ما بایستیم و با آن مواجه شویم.

باید بدانید چه زمانی ماشه را بکشید

اگر می‌خواهید در یک نبرد هوایی زنده بمانید، باید به‌خوبی آموزش دیده باشید و ریسک‌های کنترل‌شده را بپذیرید. هنگامی که شلیک خود را می‌بینید، باید آن را انجام دهید. زمانی که هیچ شلیکی وجود ندارد، باید مهمات خود را ذخیره کنید.

همین امر در مورد معامله‌گری نیز صدق می‌کند. هنگامی که یک موقعیت معاملاتی می‌بینید که احتمال زیادی برای موفقیت دارد، باید آن معامله را انجام دهید. اگر احتمال موفقیت خیلی بیشتر از متوسط است، باید از این موقعیت استفاده کنید و با حجم بیشتری معامله کنید. اگر هیچ معامله‌ای وجود ندارد، باید سرمایه خود را حفظ کرده و روز دیگری به معامله بپردازید.

غریزه طبیعی بیشتر مردم این است که مدام شلیک کنند تا این‌که به هدفی برسند. که معمولاً منجر به این می‌شود که هیچ چیز به دست نیاورند و بدون مهمات یا پول باقی بمانند. تنها خلبان یا معامله‌گر آموزش‌دیده می‌داند چه زمانی زمان مناسبی برای شلیک است و چه زمانی باید صبر کرد.

شما باید در اوج عملکرد خود باشید

آیا فکر می‌کنید که آن‌ها به کسی که دید ضعیف و واکنش‌های آهسته دارد اجازه می‌دهند که یک جت جنگنده چند میلیون دلاری را که با سرعت ۱۵۰۰ مایل بر ساعت پرواز می‌کند، هدایت کند؟ قطعاً نه. خلبانان باید در اوج سلامت جسمی و روانی باشند تا بتوانند این ماشین‌های پیچیده و خطرناک را کنترل کنند.

به‌طور مشابه، معامله‌گری نیازمند این است که شما هم از نظر ذهنی و هم جسمی در بهترین حالت خود باشید. بله، جسمی. اگر در وضعیت بدنی خوبی نباشید، خسته می‌شوید و تمرکز خود را در حین معامله از دست می‌دهید. شما باید به روش‌های معاملاتی خود اعتماد داشته باشید و هوشیار باشید تا آن‌ها را به درستی اجرا کنید. باید بدانید چه زمانی باید استراحت کنید و از دنبال کردن معاملات بد خودداری کنید.

عدم توجه به عملکرد خود می‌تواند باعث شود که حساب معاملاتی شما سقوط کند و بسوزد. بیشتر مردم درک نمی‌کنند که معامله‌گری نیازمند آموزش و تمرکز شدید است. آن‌ها فکر می‌کنند که فقط باید چند دکمه کلیک کنند و پول به حسابشان وارد می‌شود.

۴ تفاوت برنده‌ها و بازنده‌ها

برای بسیاری، معامله‌گری می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین تلاش‌های شخصی باشد که یک فرد می‌تواند در زندگی خود انجام دهد. این موضوع به‌ویژه به دلیل چالش‌هایی است که در این مسیر وجود دارد و اینکه می‌تواند به شدت فرسایشی باشد. اما با وجود این سختی‌ها، پاداش‌ها می‌توانند فوق‌العاده باشند؛ و نه فقط به لحاظ مالی. این یکی از معدود حرفه‌هایی است که موفقیت آن با شخصیت و نگرش فرد نسبت به خود ارتباط دارد. به همین دلیل است که روانشناسی معاملات حائز اهمیت است.

در این بخش به بررسی جنبه‌های مختلف روانشناسی معاملات و چگونگی تأثیر یک نگرش پیروز بر روی سودهای بیشتر خواهیم پرداخت. در حالی که فهرست ما از ۴ نکته، جامع نیست، اما برخی از مشاوره‌های بارز را که برندگان را از بازندگان جدا می‌کند، منعکس می‌کند.

برای رسیدن به موفقیت، معامله‌گران باید بر روی ویژگی‌هایی مانند جلوگیری از تحلیل بیش از حد، پذیرش تصادفی بودن بازار و مدیریت ریسک تمرکز کنند. همچنین، یادگیری پذیرش اشتباهات و پیگیری سودها از طریق استراتژی‌های صحیح، از دیگر مهارت‌های کلیدی است. در نهایت، تاکید بر خودبازنگری و خودمحوری در پیشرفت معامله‌گر ضروری است.

اجتناب از تحلیل بیش از حد

بسیاری از معامله‌گران جدید نمی‌دانند از کجا شروع کنند. اکثر آن‌ها با جذب هر نوع اطلاعاتی که می‌توانند، شروع می‌کنند. این اطلاعات ممکن است شامل انتخاب‌های سهام، کتاب‌ها، سمینارها، و مربیان معاملات باشد. باورها، پیشینه و ویژگی‌های شخصیتی شما این اطلاعات را گرفته و به آنچه که می‌توانید به عنوان بنیاد معاملات خود بنامید، تبدیل می‌کند.

سپس شما این اطلاعات جدید را به دنیای بازار می‌آورید و سعی می‌کنید آن را به‌کار ببرید. این می‌تواند هم هیجان‌انگیز و هم ترسناک باشد. اگر خوش‌شانس باشید، چند معامله انجام می‌دهید و همه چیز به خوبی پیش می‌رود. پول به سادگی سرازیر می‌شود. اگر بدشانس باشید، به سرعت درک می‌کنید که ۹۰ درصد معامله‌گران در سال‌های اولیه خود شکست می‌خورند.

مهم نیست که شما چگونه شروع کنید، در نهایت با زیانی مواجه خواهید شد که به شدت بر شما تأثیر می‌گذارد. این زیان شبیه به اولین باری است که کسی دل شما را شکسته است یا ناباوری شما زمانی که در مدرسه شنیدید بابا نوئل وجود ندارد، بعد از سال‌ها باور کردن که کوکی‌ها و هدایا واقعی هستند.

شما احساس ناامیدی کامل خواهید کرد زیرا دنیای معاملاتی شما سریع‌تر از زمانی که برای ساختن آن صرف کرده‌اید، فرو می‌پاشد. در این مرحله است که شما شروع به درک اهمیت روانشناسی معاملات می‌کنید.

پذیرش تصادفی بودن بازار

درک این که بازار تصادفی است، یکی از اصول کلیدی برای سودآوری است. شما می‌توانید همه چیز را از جمله پیش‌بینی اقدام بعدی بازار با استفاده از امواج الیوت، معاملات هارمونیک، نقطه و شکل، و برآوردهای کلاسیک شکست انجام دهید. در برخی مواقع، بازار به تحلیل شما پایبند خواهد بود که احساس کنترل را برای شما ایجاد می‌کند. اما در بسیاری از مواقع، بازار به برنامه‌ها و سطوح کلیدی شما بی‌توجهی می‌کند.

هر چه بیشتر در این بازی شرکت کنید، بیشتر متوجه می‌شوید که تحلیل شما تنها در ذهنتان وجود دارد. تنها دلیلی که بازار به تحلیل شما واکنش نشان می‌دهد این است که آیا سایر معامله‌گران فعال که می‌توانند بر حرکت سهام شما تأثیر بگذارند، هم‌نظر هستند یا خیر.

مرور منحنی سرمایه خود

معامله‌گران مبتدی زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل معاملات پیروزمند و شکست خورده خود می‌کنند و به دنبال بینش‌هایی هستند که به آن‌ها کمک کند راه خود را باز کنند. شاید انتخاب میانگین متحرک متفاوت یا قطع زودهنگام زیان‌ها به شما کمک کند. این‌ها همه چیزهای مفیدی هستند که در توسعه یک مزیت مؤثرند، اما چگونه این بر روانشناسی معاملات شما تأثیر می‌گذارد؟

آیا واقعاً سیستم خود را به اندازه کافی حفظ کرده‌اید که حتی بتوانید تأثیر تغییرات جزئی را تجزیه و تحلیل کنید؟

مرور معاملات فردی حائز اهمیت است، اما حتی مهم‌تر از آن، مرور منحنی سرمایه شماست. این کار به شما اجازه می‌دهد تا نمایی کلی از عملکرد معاملاتی خود داشته باشید. به این منظور، اگر منحنی سرمایه خود را رسم کنید، برخی از الگوهای مشابهی را که در نمودارهای قیمتی می‌بینید، خواهید دید. این کار را می‌توانید با یک دفترچه معاملاتی انجام دهید.

پذیرش واقعی ریسک

چند بار پیش آمده که قبل از رسیدن قیمت سهام به سطح حد ضرر خود، موقعیت خود را فروخته‌اید؟ اگر چنین است، چرا ابتدا دستور حد ضرر خود را گذاشتید؟

شاید دلیل شما این باشد که قیمت سهام «به درستی» عمل نمی‌کند. مطمئناً، در یک زمان، تصمیم عاقلانه شما برای قطع معامله درست قبل از این اتفاق می‌افتد که بازار به اوج می‌رسد. اگر این برای شما پیش آمده باشد، یکی از ناامیدکننده‌ترین وقایع در بازار است.

تحلیل شما درست بود؛ بازار در نهایت به آنچه که انتظار داشتید، پاسخ داد؛ با این حال، شما حاضر به پذیرش تصادفی بودن بازار و این واقعیت که ممکن است پول خود را از دست بدهید، نبوده‌اید.

محرک تصادفی: عامل شکست تریدرها

«محرک تصادفی» (Random Reinforcement) زمانی اتفاق می‌افتد که یک تریدر نتیجه‌ای تصادفی را به مهارت یا عدم مهارت خود نسبت می‌دهد. این می‌تواند مضر باشد، زیرا معامله‌گر ممکن است به قدرت خود اعتقاد داشته باشد، در حالی که در واقع چنین چیزی وجود ندارد، یا زمانی که توانایی مهمی دارد، آن را نادیده بگیرد.

محرک تصادفی به‌معنای انتساب رویدادهای تصادفی به برخی فرضیه‌ها یا ایده‌ها است. این باعث می‌شود که معامله‌گر توهم مهارت یا عدم مهارت داشته باشد. محرک تصادفی زمانی رخ می‌دهد که تریدرها به‌طور تصادفی و برای رفتارهایی پاداش می‌گیرند که اصولاً خودشان آن را انجام نداده‌اند. به دلیل محرک تصادفی، معامله‌گران ممکن است به توانایی خود بیش از حد اعتماد کنند، حتی اگر این اعتماد بی‌اساس باشد.

چگونه محرک تصادفی بر ما تأثیر می‌گذارد؟

به نظر می‌رسد بازار گاهی اوقات به عادت‌های بد پاداش می‌دهد و عادت‌های خوب را مجازات می‌کند. این می‌تواند برای معامله‌گران جدید مضر باشد که در چند معامله اولیه برنده می‌شوند و این موفقیت را به مهارت خود نسبت می‌دهند. همچنین، محرک تصادفی می‌تواند به معامله‌گران باتجربه آسیب برساند که در یک دوره ضرر قرار دارند و به این باور می‌رسند که دیگر مهارت واقعی خود را ندارند.

محرک تصادفی می‌تواند عادت‌های بد طولانی‌مدت ایجاد کند که ترک آنها سخت است. این مشابه معتادان به قمار است که به بازی ادامه می‌دهند، زیرا به اندازه کافی برنده می‌شوند، اما در درازمدت پول خود را از دست می‌دهند.

درک مفهوم محرک تصادفی برای برخی معامله‌گران دشوار است، اما درک آن می‌تواند تفاوت بین پیشرفت واقعی به عنوان یک معامله‌گر یا صرفاً اعتقاد به پیشرفت در حالی که اینطور نیست، باشد. بهترین راه برای درک این موضوع این است که چند مثال را مرور کنیم.

مثال ۱: تکیه بر تصادفی بودن الکس یک معامله‌گر جدید با پیشینه تجاری است که اخبار را تماشا می‌کند و بازار سهام را دنبال می‌کند، اما تاکنون شخصاً معامله نکرده است. با این حال، الکس فکر می‌کند آنچه را که برای یک معامله‌گر خوب لازم است، دارد، اما هیچ استراتژی یا روش معاملاتی را ننوشته است. الکس یک حساب تجاری باز کرده و معتقد است که دانش باعث تجارت سودآور می‌شود. وقتی الکس برای اولین بار نمودار قیمت را می‌بیند که یک نماد سهام پرجمعیت در آن در حال خریده شدن است و قیمت‌ها به سرعت در حال افزایش هستند. الکس به سرعت ۲۰۰ سهم از سهام را بدون فکر خریداری می‌کند. سهام در هنگام ناهار همچنان به افزایش خود ادامه می‌دهد. بعد از ناهار، الکس برمی‌گردد و سهام را می‌فروشد و پس از کارمزد ۱۰۰ دلار سود می‌کند. الکس معامله دیگری انجام می‌دهد و نتیجه مشابهی می‌گیرد و شروع به احساس اعتماد به نفس می‌کند و با خود فکر می‌کند که «مهارت» ترید دارد.

در تجزیه و تحلیل وضعیت، معامله‌گران باتجربه متوجه چند نکته می‌شوند که می‌تواند منجر به یک مهارت معاملاتی کوتاه‌مدت برای این معامله‌گر شود. مشکل اصلی این است که تعداد انگشت‌شمار از معاملات موفق، نمونه معتبری برای سودآور بودن یک معامله‌گر در درازمدت نیستند. الکس باید مطمئن شود که در دام این باور قرار نمی‌گیرد که روش‌های فعلی، که هنوز آزمایش نشده‌اند، موفقیت بلندمدت را به ارمغان می‌آورند. خطر در راهنمایی نگرفتن یا روش‌های مناسب بازار نهفته است. معامله‌گر ممکن است فکر کند که اگر این روش اشتباه یک بار کار کند، می‌تواند همه مواقع کار کند. بازارها در بلندمدت به تفکر اشتباه پاداش نمی‌دهند، اما ممکن است برخی مواقع به معاملات تصادفی و برنامه‌ریزی نشده پاداش دهند.

مثال ۲: کنار گذاشتن یک استراتژی صحیح الکس اکنون مدتی است که در بازارها معامله می‌کند و متوجه می‌شود که نزدیک شدن به بازار بدون یک برنامه مکتوب و تحقیق‌شده اشتباه بوده است. مشکلات اولیه در مثال اول برطرف شده و اکنون یک برنامه معاملاتی محکم برای نزدیک شدن به بازارها دارد. این روش جدید در دو سال گذشته به خوبی کار کرده و سود ایجاد کرده است.

با این حال، الکس اکنون با مشکل دیگری روبرو است. علیرغم موفقیت گذشته با این طرح، این استراتژی اکنون منجر به ۹ معامله متوالی شده است که نگرانی‌ای ایجاد کرده است که این طرح دیگر کار نمی‌کند. بنابراین الکس با عجله برنامه معاملاتی را تغییر می‌دهد و فکر می‌کند که روش قبلی دیگر معتبر نیست. با انجام این کار، الکس در نهایت یک روش آزمایش‌نشده جدید را معامله می‌کند و اشتباهات مشابهی را در روزهای اولیه انجام می‌دهد.

مشکل در این مثال زمانی آشکار می‌شود که الکس در ازای یک روش اثبات‌نشده، روش آزمایش‌شده و واقعی را که موفقیت‌آمیز بوده است، کنار می‌گذارد. این می‌تواند الکس را به ابتدا بازگرداند، حتی پس از چندین سال تجارت موفقیت‌آمیز.

چرا این اتفاق افتاد؟ الکس متوجه نشد که در حالی که محرک تصادفی می‌تواند با استفاده از یک روش معاملاتی معیوب، رشته‌های برنده ایجاد کند، همچنین می‌تواند با یک برنامه معاملاتی عالی رشته‌ای از ضررها را ایجاد کند. بنابراین، بسیار مهم است که مطمئن شوید یک برنامه معاملاتی واقعاً دیگر کار نمی‌کند یا اینکه آیا این می‌تواند صرفاً یک ضرر بر اساس شرایط فعلی بازار باشد که به زودی سپری می‌شود.

پرسش و پاسخ‌های متداول

چرا محرک تصادفی اتفاق می‌افتد؟ انسان‌ها به طور طبیعی جویای الگو هستند. اما دنیای ما پر از تصادف‌هایی است که مغز انسان اغلب آن را دوست ندارد. در عین حال، مردم دوست دارند احساس کنند که مسئولیت سرنوشت خود را بر عهده دارند. بنابراین، هنگامی که رویدادهای تصادفی اتفاق می‌افتد، افراد مستعد هستند که آنها را به کاری که خودشان انجام داده‌اند نسبت دهند.

محرک تصادفی چگونه بر تریدرها تأثیر می‌گذارد؟ دو راه اصلی وجود دارد که محرک تصادفی راه خود را بین تریدرها باز می‌کند؛ اولین مورد این است که می‌تواند به معامله‌گران تازه‌کار حس کاذب توانایی بدهد، در حالی که نتایج مثبت گذشته تنها به دلیل شانس است. راه دوم این است که بدشانسی‌های پشت سر هم می‌تواند یک پزشک ماهر را تحت‌تأثیر قرار دهد تا به توانایی خود شک کند و یک استراتژی خوب را کنار بگذارد.

چگونه از اثرات منفی محرک تصادفی در امان باشیم؟ هنگامی که متوجه شدیم محرک تصادفی می‌تواند ضررهای زیادی را در برنامه‌های معاملاتی عالی، و سودهای پشت‌سرهمی در استراتژی‌های معاملاتی ضعیف ایجاد کند، می‌توان بر اساس آن برنامه‌ریزی تازه‌ای کرد. هر معامله‌گر باید یک برنامه معاملاتی مکتوب داشته باشد که نحوه انجام معاملات و زمان انجام آن را مشخص کند. این طرح باید به خوبی تحقیق شده باشد و ورود‌ها، خروج‌ها و قوانین مدیریت پول را بیان کند. به این ترتیب، معامله‌گر در درازمدت متوجه خواهد شد که آیا طرح از یک معیار عینی ناقص یا موفقیت‌آمیز تغذیه می‌کند یا خیر. همچنین مهم است که درصد کمی از سرمایه را در هر معامله به خطر بیندازید. سطوح ریسک هر معامله باید در طرح معاملاتی پوشش داده شود. این به معامله‌گر آزادی عمل می‌دهد، زیرا آنها می‌توانند در برابر چند ضرر پشت سر هم مقاومت کنند.

۳۰ جمله‌ای که شکست شما را تضمین می‌کند

من ۱۰۰٪ مقصرم که در طول مسیر معامله‌گری خودم، هر یک از این جملات را گفته‌ام. به همین دلیل می‌توانم به شما نشان دهم که چقدر این جملات اشتباه و بی‌اساس هستند. اگر شما هم برخی از این جملات را گفته‌اید، من به شما نشان خواهم داد که چگونه می‌توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید. اما اگر در حال حاضر هیچ ایرادی در این جملات نمی‌بینید، لطفاً شغل فعلی خود را ترک نکنید (و حتماً به شماره ۱۹ توجه کنید).

قبل از اینکه شروع کنیم، لطفاً این را شخصی نگیرید. ممکن است حرف‌هایم گاهی سخت به نظر برسد، اما حقیقت است. من فقط به نفع شما فکر می‌کنم.

این بخش به بررسی ۳۰ جمله می‌پردازد که نشان می‌دهند معامله‌گر هنوز آمادگی لازم برای حرفه‌ای شدن ندارد. جملاتی مانند «همه را در معامله بعدی جبران می‌کنم» یا «چندین ضرر پشت سر هم، پس الان دیگه باید برنده باشم»، نمونه‌ای از اشتباهات رایج معامله‌گران است که بدون توجه به مدیریت ریسک و بر اساس احساسات عمل می‌کنند.

اعتماد به سیستم‌های پیچیده یا توصیه‌های دیگران، به جای تحلیل شخصی، مانع پیشرفت می‌شود. موفقیت در معامله‌گری نیازمند استراتژی‌های مؤثر، مدیریت ریسک و اعتماد به نفس است تا با یادگیری از اشتباهات، به موفقیت پایدار دست یابیم.

همه را در معامله بعدی جبران می‌کنم

اگر این جمله را گفته‌اید، شما در مسیر تبدیل شدن به یک معامله‌گر مارتینگل (martingale trader) هستید، و این معامله‌گران به موفقیت نمی‌رسند.

سعی برای کسب سود زیاد در یک معامله، دلیل اصلی شکست معامله‌گران و از دست دادن حداقل یک حساب معاملاتی است. بیشتر معامله‌گران حرفه‌ای که با آن‌ها صحبت کرده‌ام، بیش از ۲٪ از کل حساب خود را در یک معامله به خطر نمی‌اندازند.

کارگزار حد ضرر را اعمال کرد

این جمله‌ای کلاسیک از معامله‌گران تازه‌کار است. آیا کارگزاران می‌توانند استاپ‌ها را بزنند؟ بله؛ اما بیشتر کارگزاران معتبر این کار را نمی‌کنند، زیرا نمی‌خواهند با مشکلات قانونی روبرو شوند.

احتمالاً شما حد ضرر را خیلی نزدیک به قیمت تنظیم کرده‌اید یا معامله‌تان اشتباه بوده است.

پنج معامله پشت سر هم ضرر کرده‌ام، بنابراین حالا دیگر باید یک معامله برنده داشته باشم

این یکی از بهترین نمونه‌های خطای معامله‌گران است. این ایده که شما از «بدشانسی» خارج می‌شوید کاملاً بی‌معنی است. من حتی بیش از ۱۰ معامله پیاپی را از دست داده‌ام.

ورودم دیر بود، ولی هنوز کمی جا هست

آیا تا به حال تلاش کرده‌اید از معامله‌ای که دیر واردش شده‌اید، سود بگیرید؟ این کار معمولاً با خطرات زیادی همراه است. بهتر است صبور باشید و به دنبال فرصت‌های بهتر باشید.

به معلم معامله‌گری‌ام کاملاً اعتماد دارم

هرگز نباید به یک مربی معامله‌گری صد درصد اعتماد کنید. حتی بهترین مربیان هم ممکن است رویکردشان برای شما مناسب نباشد. یادگیری از دیگران ضروری است، اما همیشه باید رویکردهای مختلف را امتحان کنید و آنچه برای خودتان مناسب است پیدا کنید.

اخبار معامله‌ام را خراب کرد

این شما بودید که معامله را خراب کردید، نه اخبار. ممکن است فراموش کرده باشید که قبل از انجام معامله اخبار را بررسی کنید.

برای معامله‌گری به تلویزیون ۴K نیاز دارم

هیچ‌کس برای معامله‌گری به تلویزیون ۴K نیاز ندارد. اگر بیش از حد درگیر تکنولوژی شده‌اید، شاید از انجام کارهای مهم‌تری مانند بک‌تست کردن یا پر کردن دفترچه معاملاتی خود فرار می‌کنید.

فقط یک کامپیوتر سفارشی برای معامله‌گری مناسب است

بیشتر کامپیوترهای موجود در بازار برای نیازهای معامله‌گری کافی هستند. تنها زمانی که باید به فکر کامپیوتر سفارشی باشید، وقتی است که همزمان از چندین پلتفرم معاملاتی و مانیتورهای متعدد استفاده می‌کنید.

اگر قیمت به نقطه سربه‌سر برسد، خارج می‌شوم

این استراتژی «کلیک و دعا» نامیده می‌شود. اگر می‌بینید که مرتباً این جمله را تکرار می‌کنید، باید استراتژی معاملاتی خود را مجدداً بررسی کنید.

اولین چیزی که با سودم می‌خرم، یک فراری است

خیلی‌ها که فراری خریده‌اند می‌گویند که این ماشین برای مالکیت عالی نیست. معامله‌گران حرفه‌ای معمولاً خودروهایی مانند پورشه را انتخاب می‌کنند، چون عملی‌تر هستند.

وقتی موفق شدم، به خیریه کمک می‌کنم

نیازی نیست که برای کمک به خیریه صبر کنید تا معامله‌گر موفقی شوید. حتی با کوچک‌ترین مقدار هم می‌توانید از حالا شروع کنید.

نیازی به دفترچه معاملاتی ندارم

داشتن دفترچه معاملاتی تنها راه درک اشتباهات و بهبود عملکرد شماست. بدون آن، احتمالاً همان اشتباهات را بارها و بارها تکرار خواهید کرد.

منتظر نمی‌مانم تا این کندل بسته شود

صبور باشید و مطمئن شوید که الگوی معاملاتی شما کامل شده است. عجله کردن فقط باعث شکست می‌شود.

روان‌شناسی معاملاتی لازم نیست، من فقط به بهترین استراتژی نیاز دارم

اگر این جمله را می‌گویید، احتمالاً در اولین سال یادگیری معامله‌گری هستید. روان‌شناسی مهم‌ترین بخش معامله‌گری است.

میزان ریسکی که می‌پذیرم، بستگی به اطمینانم از معامله دارد

برای اکثر معامله‌گران، یک سیستم مدیریت ریسک ثابت بهترین راه است.

این استراتژی پیچیده است، بنابراین باید کار کند

اگر استراتژی معاملاتی را درک نمی‌کنید، نباید از آن استفاده کنید.

بازارها همه تصادفی هستند

اگر کسی واقعاً به این جمله باور دارد، نباید معامله کند.

وقتی حسابم بزرگ شد، مدیریت ریسک را درست رعایت می‌کنم

مدیریت ریسک درست، پایه و اساس معامله‌گری موفق است. منتظر نمانید تا حساب شما به سطح مناسبی برسد.

کارم را ترک می‌کنم تا مجبور شوم در معامله‌گری موفق شوم

این بدترین تصمیمی است که یک معامله‌گر می‌تواند بگیرد. فشار برای پرداخت هزینه‌ها، توانایی شما برای انجام معاملات خوب را از بین می‌برد.

اگر یک سیستم روی نمودار روزانه کار کند، روی نمودار ۳۰ دقیقه‌ای ۱۰ برابر سود می‌دهد

هر چارچوب زمانی (timeframe) چالش‌های خاص خودش را دارد و باید به آن توجه کرد.

حدضرر برای افراد ترسو است

حدضرر (stop-loss) فقط برای محافظت از سرمایه شماست، نه برای نمایش شجاعت.

می‌خواهم معاملاتم را به‌طور کامل خودکار کنم

خودکارسازی ممکن است، اما برای اکثر معامله‌گران دستیابی به یک استراتژی معاملاتی موفق ساده‌تر از تلاش برای خودکارسازی همه چیز از ابتدا است.

چطور این معامله آشکار را از دست دادم؟

نگران نباشید. شما هر معامله‌ای را نخواهید گرفت. آرام باشید و به دنبال فرصت‌های بعدی باشید.

آخرین معامله‌ام ضرر بود، پس من هم یک بازنده‌ام

باید یاد بگیرید که خودتان را ببخشید. تنها راه موفقیت در معامله‌گری داشتن قدرت ذهنی است.

چگونه می‌توانستم این معامله زیان‌ده را سودآور کنم؟

ضررها بخشی از معامله‌گری هستند. نیازی نیست هر معامله‌ای سودآور باشد.

چرا در ورود به این معامله تردید کردم؟

پاسخ این است که به استراتژی معاملاتی خود اطمینان ندارید. باید قبل از اینکه پولی را به خطر بیندازید، استراتژی خود را تست کنید.

من در اوج هستم، منطقی است که ریسک را افزایش دهم

افزایش ریسک در دوران موفقیت می‌تواند منجر به از دست دادن تمام سود شما شود. بهتر است مدیریت ریسک ثابت داشته باشید.

در آن بازار ضرر کردم، هرگز دوباره به آن برنخواهم گشت

بازار مشکل‌دار نبود، بلکه شما بودید که معامله‌تان اشتباه بود. باید مهارت‌های خود را توسعه دهید.

استراتژی معاملاتی‌ام به‌طور کامل تست شده، پس نمی‌تواند شکست بخورد

فاصله زیادی بین نتایج بک‌تست و معاملات واقعی وجود دارد. همیشه سیستم خود را در شرایط واقعی تست کنید.

قبل از ورود به معامله باید مطمئن شوم که سودآور است معامله‌گری مدیریت ماهرانه ناشناخته‌هاست. هیچ‌وقت به‌طور کامل مطمئن نخواهید بود.

لطفا امتیاز دهید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *